در پی اعدام شیخ النمر بهدست رژیم خبیت آلسعود، شاعران انقلاب با سرایش اشعاری به این جنایت واکنش نشان دادند. بخش دوم این سروده ها را با هم می خوانیم :
1
عباس خوش عمل
گفت در سوگ «نمر» شیخ مسیحا انفاس
شیعه ی آل علی (ع) خیل خصیم الخنّاس
دمّــــــراللّه علــــی زُمــــــرة وهّــــــابیّین
لعنــــةاللّه علـــــــی آل سعــــود الانجاس.
2 علیرضا حکمتی
دلتنگ توایم و چاره ای اما نیست
سوسوی کم ستاره ای اما نیست
تقدیم به سرفرازی ات از ما جز
این دل، دل پاره پاره ای اما نیست....
3 شکیبا غفاریان
این سر بگذارید به سامان برسد
پرواز کند به جان جانان برسد
سودای هزار چشمه در خود دارد
باید به نشانه های باران برسد
***
از خاک ، به آب ِ تشنه سوگند ؛ نبود!
جز آینه ای برای پیوند نبود
در پهنه ی آسمان ، قمر بود نمر
از اول هم روی زمین بند نبود
***
پاییز، به جرم برگ ریزان چه کند؟
با این همه داغ ، این زمستان چه کند؟
مجنون شده لیلا ز شب یلدایش
گر سر نگذارد به بیابان چه کند؟
4 محمد حسین انصاری نژاد تقدیم به شور شهیدانه شیخ شهید باقر النمر
مسیح را که سراسیمه در حصار کشید
به جای ناصره تا مکه برد و دار کشید
کدام روضه ی یاس شهید چشمش را
میان مقتل گل های بی مزار کشید
چقدر زخم می آمد به آن دو چشم شهید
چه نقش ها شفق از شیخ سربدار کشید
دو سال یکسره چشمی ستاره باران داشت
دو سال زمزمه سرداد و انتظار کشید
تکان نخورد کلاه شریح قاضی باز
تکان نخورد و فقط نقشه ی فرار کشید
مباد آن که سواری از آسمان برسد
به دور محکمه اش سیم خاردار کشید
چه برفکی است از این شیشه روزهای جهان
چها که عشق از این روزگار تار کشید
تو را به تیغ سپردند ماه من که چرا
علی به واقعه ی بدر ،ذوالفقار کشید!
بگو به آل سقوط آسمان دگرگون است
بگو که صاعقه شمشیر آبدار کشید
به قتلگاه شمارابه رسم خونخواهی
هزارمرتبه تاصبح سنگسارکشید
هزار مرتبه خواندیم خون نمی خوابد
به سوی محکمه تان، خون هزار بار کشید
صدای شیهه ی اسبی سپید بود به کوه
کسی سپیده دمان تیغ شب شکار کشید
ببین خروس بر این قریه در خروش آمد
از آن کلاغ سراسیمه قارقار کشید
ببین به معرکه این کشته را رساله به دست
که شرحه شرحه برآن طرح لاله زارکشید
94/10/14
5
غلامعباس سعیدی
برخیزم و یک شعر دگر بنویسم
از درد دل و خون جگر بنویسم
در کار خبر نیم ولی می خواهم
در قالب یک غزل خبر بنویسم
از این غزلم قصیده خواهد جوشید
از آن خبر بزرگ اگر بنویسم
ای همره دیر و دور بنشین که کمی
از فتنۀ این دیر دو در بنویسم
با غنچه چگونه از تبر حرف زنم
با چشم چسان ز نیشتر بنویسم
در پیش برادران نااهل چقدر
از حرمت میراث پدر بنویسم
نزد عمر از حبّ علی دم بزنم
پیش علی از شأن عمر بنویسم
با دست خیال سورۀ کوثر را
نزدیک به سورۀ بقر بنویسم
یکچند نوشتم از گل و سبزه و باغ
وقتش شده از خشم تبر بنویسم
گفتم بسی از برادری ها حالا
وقتش شده از شیخ نمر بنویسم
باید به سراسر افق نام تو را
با دست خیال و آب زر بنویسم
آنگاه ورق زنم افق را با شوق
تا نام تو را بار دگر بنویسم
باید ز نهاد بی ملل شکوه کنم
باید ز حقوق بی بشر بنویسم
ای تیغ بیا قلم بگیر از دستم
من تا کی و چند از سپر بنویسم
ای باد صبا بیا که من منتظرم
تا نامه به یار منتظر بنویسم
بادا که برادران نرنجند از من
باید که گلایه مختصر بنویسم
6 شبنم فرضی زاده
باید کنار پیکر تو جا بگیرد
تا حاجتش را از غمی زیبا بگیرد
مقیاس ها شعری مع الفارق ندارند
وقتی ترازو را "زبان" ازما بگیرد
دست خدا در آستین ات شعله ور شد
تا دست تو تا آسمان ها پا بگیرد
آویخته از گردن تو,قصد دارد
ماه ,آفتاب عشق را بالا بگیرد
رفتی بمانی و نماندی تا بمیری
تا فلسفه از بودنت فتوا بگیرد
درنبض رگهای جهان خون تو جاریست
دریا رسیده خاک دنیا را بگیرد
باید دهان سرخ رگ ها راببندد
شاید تو را از جانِ این دنیا بگیرد
شیخ نمر پرواز سرخت هم مبارک
خوش آن پری که دامن مولا بگیرد.... 7 امیر سیاهپوش
کافری، دین خائن الحرمین
ظلم، آیین خائن الحرمین
شرک همسفره می شود هر شب
با سلاطین خائن الحرمین
ما از این مشرکان نمی گذریم
دل پر از کین خائن الحرمین[1]
من تحمل نمی توانم کرد
جرم خونین خائن الحرمین
می کشم انتقام یک روزی
از شیاطین خائن الحرمین[2]
ای خدای بزرگ می بینی
خوان خونین خائن الحرمین
این ابوجهل این ابوسفیان[3]
این تموچین خائن الحرمین
می دهد کار دستشان یک روز
هوش پایین خادم الحرمین[4]
شیخ باقر نمر نمی میرد
ای مجانین خائن الحرمین
کربلا را به خاطرت بسپار
......
[1].اگر ما از مسئله قدس بگذریم، اگر ما از صدام بگذریم، اگر ما از همه کسانى که به ما بدى کردند بگذریم، نمى توانیم از مسئله حجاز بگذریم. (امام خمینی ره)
[2].حکومت سعودى مطمئن باشد که آمریکا لکه ننگى بر دامنش نهاده است که تا قیام قیامت هم با آب زمزم و کوثر پاک نمى شود و خونى که از دل اقیانوس بزرگ ملت ما بر سرزمین حجاز جارى شده است، زمزم هدایتى براى تشنگان سیاست ناب اسلام گردیده است که ملتها و نسلهاى آینده از آن سیراب و ستمکاران در آن غرق و هلاک مى شوند و ما همه این جنایتها را به حساب آمریکا گذاشته ایم و به یارى خدا و در موقع مناسب به حساب آنان خواهیم رسید و انتقام فرزندان ابراهیم را از نمرودها و شیاطین و قارونها خواهیم گرفت.(امام خمینی ره)
[3].حقا که این وارثان ابى سفیان و ابى لهب و این رهروان راه یزید روى آنان و اسلاف خویش را سفید کرده اند.(امام خمینی ره)
[4].بنا داشتند بر اینکه این امر واقع بشود، تحمیل کرده بودند بر آل سعود احمق، که یک همچون کار احمقانه اى بکند و خودش را در تمام دنیا منحط کند. (امام خمینی ره)
8 ابراهیم حاج محمدی
قَد قَتَلتُم مُجَاهـِــدا ضـخماً
هَا وَ أنتــُـم کِلابُ إمْرِیکَا
یَا لَهَا مِن مصیـبة عُظمَی
صَـــولة إختـِـلابِ إمریکا
هـَـذِهِ مِـــنْ دَوامِکِ الدّهْر
هَاشَکُم إنجِــــذابُ إمریکَا
انّـــهُ مِثــلُ سُعْیِــکُمْ شـتّی
سَعْیُ مَنْ إصْطَحَابَ إمرِیکَا
عِنْدَمَا اْسْتُشْهِدَ النّمِر قُلنَا
مِنْه کَانَ اضْطِرابُ إمْرِیکَا
حِذْرُهُ حِذْرُ جَیْشِ الأحْرَار
حِذْرُ مَنْ مَا اتّکَی بِإمْرِیکَا
اٍفَــلَا یَنْظُـــرَانِ عَیْنَـــاکُمْ
مِمٌا کَانَ الْتِهَابُ إمْرِیکَا؟
عَلَّقَتْکُم مَخَالـِـبُ الإبْلِیسْ
أم رِبـَـاط جنــَاب إمْرِیکَا
وَیْحَکُمْ یَومَ مَوتِکُم إذْ لَا
یَنْفَع الإلْتِـــجَا بِإمْــرِیکَ
دَفَع اللهُ عـَــنْ عِبَادِ الله
شرَّ شـرِّ الدّواب إمْرِیکَا
یُعْجِبُ النـٌاس إذْ یَرَوْا فِیکُم
رَوْعَةٌ مـِـنْ ذُبـَــابِ إمْرِیکَا
یُعْجِبُ النٌاس ایٌهَــا الحُمْقَی
خُضْتُمُوا فِی سَرابِ إمْرِیکَا
صِرتُمْ آلَ السُّقُوط مَا ارْتَبْنَا
إذِ لَبِسْـــتُمْ ثِیـَـابَ إمْرِیکَا
لَسْتُمْ إلٌا خَضَاضٌ الحُمْقَی
حِینَ ذُقْتُم شَرَابَ إمْرِیکَا
لَسْتُمْ إلٌا مُطَوِّقُو الأعْنَاق
سَیْرُکُمْ فِی مَنــَابِ إمْرِیکَا
قَصَدِکُمْ مِنْ إثَارَةِ الفَوْضَی
مَشِیِکُمْ فِی رِکَابِ إمْرِیکَا
رَغْمَ مَا زَعْمِکُم بِلَا رَیْبٍ
شَرٌ لَونٍ خُضَـابِ إمْرِیکَا
______________________ ترجمه ی بیت به بیت:
= مجاهد برومندی را کشتید .آری شما سگ های آمریکا هستید
=چه مصیبت بزرگی است ،چیرگی نیرنگ آمریکا
=این از حوادث بد روزگار است .جذب آمریکا شدن شما را به فساند کشانید
= همانا همچون تلاش شما تلاشی پراکنده است ، تلاش کسی که با آمریکا همراهی کند
= و چون نمر شهید شد گفتیم :اضطراب آمریکا از او بود
= سلاح او سلاح سپاه آزادگان ،بود .سلاح کسی که اتکایی به آمریکا نداشت
=آیا دو چشمتان نمی بیند آتش گرفتن آمریکا از چیست؟
= چنگال های ابلیس شما را گرفتار کرد و یا طناب های جناب آمریکا
=روز مرگتان وای بر شما، آنگاه که پناه بردن به آمریکا سودی نمی رساند
=خداوند شر بدترین جنبندگان ــ آمریکاــ را از بندگان خدا دفع کناد
=مردم شگفت زده می شوند آنگاه که وحشتتان را از خرمگس آمریکا می بینند
=ای احمق ها مردم شگفت زده می شوند وقتی می بینند در سراب آمریکا فرو رفته اید
=شک نداریم شما آل سقوط شدید.چون به کسوت آمریکا در آمدید
=شما جز کودن های احمقی بیش نیستید ، انگاه که شراب آمریکا نوشیدید
=و جز گردن بسته هایی که در آبراهه ی آمریکا می لولید
=مقصد شما از آشوب انگیزی جز حرکت در رکاب آمریکا نیست
=بدون تردید علیرغم گمان شما بدترین رنگ، حنای آمریکا است
کلمات کلیدی این مطلب : شیخ نمر ،
تاریخ ارسال خبر :
1394/10/14 در ساعت : 16:33:35
تعداد مشاهده این خبر :
344