دلم تنگ است مثل روزهاي نابه ساماني
شبيه كوچههاي مبهم شهر پريشاني
دلم تنگ است از اين پايكوبيهاي بيپايان
دلم تنگ است از اين دست يازيهاي طولاني
دو مضمون بيشتر من بودم و يك شعر تجريدي
كه ميجوشيد در انبوه تشبيهات عرفاني
ولي اين روزها در ورطة امواج ترديدم
شبيه كشتي اندوه در درياي توفاني
كمي آن سو تر از بيغولههاي خشم ميخواني
مرا با لهجهاي موهوم، اي آواي شيطاني
مرا بعد از هزار آيينه جان بر كف، وضوكردن
به خون گرم ياران در شب آيينه گرداني
اگر خونين برويَم باز هم تقديم خواهد شد
تمام هستي ام در پاي ياران خراساني
من آهنگ غزل را از لب شمشير مينوشم
مرا اي زخمهزن، از زخم خنجر ميهراساني؟!
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/3/24 در ساعت : 11:5:11
| تعداد مشاهده این شعر :
1130
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.