عباس خوش عمل کاشانی در تاریخ: 1399/10/26 در ساعت : 10:35:12
* دوستان عزیز و کرامندم : استاد دکتر غلامعباس سعیدی ـ استاد دکتر سعید سلیمانپور ـ استاد ابراهیم حاج محمدی ...و دیگر عزیزانی که به مناسبت سالروز تولد چاکر ، کوچک نوازی فرموده اند : قربان محبّت و صفای همه تان / یک بار نه ، صد بار فدای همه تان / هر چند که دورم از شمایان ، اما / باشد دل من همیشه جای همه تان.
غلامعباس سعیدی در تاریخ: 1399/10/25 در ساعت : 20:59:18
نفسآتشین مثل شیخ اجل/
در این دوره کس نیست جز خوشعمل//
بلند است آنگونه شعرش که نیست/
برِ شعرِ او آسمان را محل//
به تیغ بلاغت تواند گرفت/
حمایل ز جوزا کلاه از زحل//
به عزت زیاد از پسِ سالها/
گریبان او را نگیراد اجل //
مبارک باد بر زمین زمینی شدن شما استاد خوش عمل عزیز. دیر زیاد آن بزرگوار خداوند.
#غلامعباس_سعیدی
علی نظری سرمازه در تاریخ: 1399/10/14 در ساعت : 16:5:47
...آنکه جان بر کف رود تا اوج ایثاری عجیب/
بی گمان برداشت از دوش وطن باری عجیب/
افتخارش بوده در راه ولایت ماندنش/
خوش به حال آنکه دارد مثل او یاری عجیب/
از سران تا سر به داران فرق یک دار است وبس/
سر به داران را سزد سر بر سر داری عجیب/
روی قبرش جمله ی "سرباز میهن "کافی است/
تا بفهمی سادگی یعنی که سرداری عجیب/...
ام البنین بهرامی در تاریخ: 1399/10/10 در ساعت : 12:41:24
شهر درخواب شد و ياس شكست /
در عطش قامت احساس شكست /
شهادت امّ الائمّه حضرت زهرای مرضیه تسلیت باد .
**************************************
فاطمیه آمد و سردار، رفت /
همچو زهرا در شبی غمبار، رفت /
سینه اش بی تاب و قبل از روضه ی /
کوچه و داغ در و دیوار، رفت /
اولین سالگرد سردار دلها - سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی - گرامی باد / یادش گرامی و راهش تا ابد ادامه دارد .
مهرداد نصرتی مهرشاعر در تاریخ: 1399/10/7 در ساعت : 12:37:19
سلام. از هرکسی میشود انتظار داشت جز از شاعران که روزگاری از ایشان امید می رفت منبع «شعر»(ادراک و شعور) باشند. اما هم آنان(با شمشیر پیامک و از خطهایی بی نام و نشان) به شعرت حمله کنند. نه برای آنکه نقدش کنند(ایکاش چنین بود) بلکه برای اینکه تو را زیر شلاق بگیرند که چطور رویت میشود با این اوضاع باز هم در تنور اینان بدمی و سردارنامه بسرایی؟ پاسخ یک جمله است: هر کسی بر سبیل امام خویش و السلام.
پ.ن. هرگز نمی گویم کسی از «دوستانم در این تارنما» از من و سردارم و سردارنامه ام بدش آمده، بلکه آمدم پیش شما «دوستانم در این تارنما» که درد دلی کرده باشم. همین.
محمدحسین خوش عمل در تاریخ: 1399/10/5 در ساعت : 6:20:30
مدتها نبودم و برای کسی نبود همچون منی مثل بودم چه اهمیتی داشت و دارد؟ به قول ابوی کرام : ما فئه ی کثیره :پسرانیم از پی پدران / نردبان ترقی دگران....در نبود ریزه میزه ای چون من ، در سایت اتفاقاتی افتاد که تلخ ترینش درگذشت نازنین غزلپرداز همیشه عاشق فقید سعید استاد اقتداری بود....النهایه شما را به خوانش یک رباعی جدید و منتشر نشده از جناب پدر دعوت می کنم که این عریضه خالی از لطف نباشد: از ذیل که شد به صدر ، جدی شد عشق / در قاب هلال و بدر ، جدی شد عشق / بین من و تو که دشمن هم بودیم / شوخی شوخی چقدر جدی شد عشق....تا بعد.
عباس خوش عمل کاشانی در تاریخ: 1399/9/15 در ساعت : 23:36:39
مصطفی پورکریمی که به جمع شعرا/اسوه ی خلق نکو بوده و الگوی وفا/آن که درعرصه ی شعروادبیات ،غزل/گفته آنگونه که تابیده ازآن نورصفا/شده از اول امسال گرفتارتعب/مبتلا بوده شب وروز به اندوه وبلا/من که هستم به قرنطینه وازخانه برون/نگذارم قدم از وحشت دیوکرونا/سرسجاده سه نوبت چونشستم شب وروز/خواستم بهروی ازدرگه محبوب شفا/نیزازجمع شمامردوزن وپیروجوان/خواهم ازدوست بخواهیدشفایش به دعا/بارالها به رسول و به علی و به بتول/بارالهابه حسین و حسن و نه مولا/به شب جمعه ی این هفته که ازراه رسد/مصطفی پورکریمی برهان خودزعنا.
عبدالرحیم سعیدی راد در تاریخ: 1399/9/15 در ساعت : 13:16:5
سلام بر دوست عزیزمان؛ جناب سید علیرضا شجاع. برخی مشکلات سایت هنوز مرتفع نشده است و به دنبال رفع آنها توسط یک فرد آشنا به امور فنی سایت هستیم. دوست داریم در جمع ما بمانید با همین مشکلات که امیدواریم زود رفع شوند. اما اگر واقعا می خواهید تشریف ببرید مانع نمی شویم. فقط دلمان برایتان تنگ می شود. یا علی.
سید علیرضا شجاع در تاریخ: 1399/9/14 در ساعت : 20:22:42
با عرض سلام و ادب خدمت دوستان و اساتید....
بخش اختصاصی اینجانب غیر فعال شده و بعد از اطلاع رسانی به بخش مدیریت هم مشکلات برطرف نشد
در این مدت 9 سال که در محضر شما بودم خیلی آموختم اما متاسفانه برخی رفتارها از گذشته و عدم پاسخگویی های پیاپی و برخی ناراحنی ها باعث شد تصمیم به ترک جمع عزیزتان برای همیشه را بگیرم
ممنون الطاف استاد و پدر معنوی همیشگی ام استاد خوش عمل عزیز تا همیشه هستم و دستشان را میبوسم.
ارادتمند سید علیرضا شجاع
پروین برهان شهرضایی در تاریخ: 1399/9/9 در ساعت : 7:40:53
در اغوش وطن ، در خون تپیدن/
به غیر از عزت کشور ندیدن/
پس از عمری تلاش و راز داری/
به وصل دوست غرق خون رسیدن/
چو عطر گل،نم باران، تب اه/
دمی بودن،دمی دیگر پریدن/
برای مرد به باشد از اینکه/
برای ظلم فرصت افریدن.من
فخری زاده باید شهید میشد وگرنه نمیشد.
اکرم بهرامچی در تاریخ: 1399/9/6 در ساعت : 3:38:10
شاعر در هر سروده اش طنین زندگیست تا آفرینش را تفسیر کند زیرا آفرینش شعر است و شعور جنبش است و عبور ... مظهر است و ظهور .......... زندگی یک قصیده از نا گفته هاست........... چه کسی گفت که شاعر مرده است....... چه کسی گفت که جایش خالیست .......شاعران زنده به عشقند و کلام ......تا ابد بر لب شاعر یک جام .......از می ناب و مستند مدام