ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بار نشو
مثل ان کودک گم گشته ی بازار نشو
تک وتنها شده ای باش ولی خوار نشو
گول خوردی همه ی عمر ولی جان خودت
طعمه ی دیو صفت لا اقل این بار نشو
صبر کن دیده به در دوز و نده پاسخ کس
بر تن بی رمق وخسته ی خود دار نشو
عاقبت رفته به مانده برسد شاید دیر...
صبر کن ،صبر،ولی راهی بازار نشو
بکن از دزدی و نیرنگ و ریاشان دوری
مهو ان بی شرفی ها که شده کار نشو
نان در خون زده را گر که تعارف کردند
پس بزن زود .در این چاه گرفتار نشو
شب اگر شد بنشین پشت در مسجد شهر
لیک با قاضی عادل نرو و یار نشو
گرگ با ادم درمانده ندارد کاری
ادمی گر تو دمی مایه ی ازار نشو
انکه در کار رهایی تن و روح خود است
درد دارد سر راهش نرو دیوار نشو
چرخ ظلم وستم وکینه اگر قفل شده
بر سر دار برقص و دمی آچار نشو
نگذر از ستم وکینه و دزدی و ریا
واضح و تازه بمان جان دلم تار نشو
دست بر سینه فقط پیش ستمدیده گذار
پینه بوسی بکن و دلزده از کار نشو
نگذر ازستم رفته به مردم هرگز
روی دوش وطنت ثانیه ای بار نشو.

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  اجتماعی ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1404/8/11 در ساعت : 23:10:16   |  تعداد مشاهده این شعر :  5


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 6,133 | بازدید دیروز : 34,325 | بازدید کل : 126,570,884
logo-samandehi