با سلام
البته من جسارت وزن را به خود نمی دهم اگرچه معتقدم می توانید خود ان را اصلاح کنید
سنگ پشتی دور مانده از مجالی تازه هستم
هرکجاپا میگذارم چون وبالی تازه هستم
در این بیت نمی توان با تعاریف و مصادیق بقیه شعر سنگ پشت کارکردی شعری از خود به جا بگذارد
"چون وبالی تازه هستم " از نظر نگارشی ناقص است چه باید کلمه گردن داشته باشد نه اگر ما هیچ حالت حذف ارکان تشبیه یا استعاره ای نمی بینیم
گرچه دستم بسته،دل نالان وپا زنجیرغم شد
این بیت بسیار تکرار شده و یکی از مصدیقی است که من ان را سرقت ادبی نه تاثیر صد در صد کلمات و نوع ترکیب ها در این بیش از یک هزار شعر فارسی می یبنم یعنی تکرار فقط
هرکجاهستم به دنبال جمالی تازه هستم
این بین فقط یک نثر منظم شده است در قالب وزن
بالهایم را شکستندوپرم چیدند واما
"بالهایم را شکستند وپرم را چیده اند اما" به این صورت کاملا صاختار زبانی آن شسته رفته تر می شود
فکر پروازی چنان،دنبال بالی تازه هستم
چنان ؟؟؟ اشاره و رجعت به چه قرینه ای در اینجا لاک پشت؟؟؟ اصلا مصداقی نمی یابد می تواند بهتر انتخاب شود!
تازگیها میروم تا مرز تا آنجا که خط هست
"تازگی ها می روم تا مرز خطهایی آنجا نیست"
من پریشانم به دنبال کمالی تازه هستم
در پریشانی به دنبال کمالی تازه هستم
به نظر تنها بیتی که ساختار زبانی آن کامل است همین بیت است
دیده ام از عشق گاهی می شود ممکن محالی
باز مفوهم رسا اما کلمات گنگ است
دیده ام از عشق گاهی می شود ......
می روم دنبال امکان محالی تازه هستم
در باره این هیچ نظری ندارم
با خودتان
میگشایم فال حافظ را" حجاب چهره ....."می آید
دل به دریا میزنم محتاج حالی تازه هستم
محتاج حالی؟؟ فالی تازه هستم
کلا باید یا ساختار زبان محکم باشد
یا از عناصر شعر کلاسیک و تخیل قرینه های شعری حتی در ابیات و استعاراتی که مثل نظم به نظر می رسند وارد شود. البته با توجه به زبان شعری و روانشناسی کلمات شعرتان شما بیشتر باید به قدرت زبان در شعر بپردازید و استحکام زبانی
موفق باشی
فقط میتوانم بگویم خیلی خیلی متشکرم واز شما بخواهم دیگر نوشت های مرا نقدکنید