حک کرده ام نام تو را د رگوشه ی پنهان دل
جایی که می بیند فقط آن گوشه را جانان دل
دل آب وجارو کرده ام آماده ی دیدار تو
شوازکرم ای نازنین تو ساعتی مهمان دل
هرروز وهر شب پا بنه بر فرش دل بر چشم دل
افزون نمابامقدمت گنجینه ی ایمان دل
چون تو بیایی میرود ابر سیاه غم کنار
چتری بگیرم بر سرت از این همه باران دل
بی تو بمیرد این دلم نومیدو تاریک وتباه
باتو چراغانی کنم سرتاسر ایوان دل
نام تو آید بر زبان رو میشود گنج نهان
چین دلم در دست تو ای شاه وای خاقان دل
کلمات کلیدی این مطلب :
خاقان ،
دل ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/2/9 در ساعت : 2:5:38
| تعداد مشاهده این شعر :
1081
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.