ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دگراندیش
زنی هنوز جوان ماهروی و سیمین ساق
نشسته در پسِ زانو خزیده کنجِ اتاق
نشسته چشم به چشمِ خیالِ من در ذهن
که طبعِ من بسراید صریح و  بی اغراق

بیا ببیند هرکس ندیده حور العین

نشسته است برهنه تر از فروغِ شرار
به چشمِ یخ زده اش یک نگاهِ معنی دار
فروشکسته... گرفته... غمین... بلاتکلیف
به زیر نم نمِ اشکش نشسته است انگار

فرشته ای است که از عرش آمده به زمین

سپاهِ گریه به چشمِ سیاه چیره شده
که سیل آمده و پشتِ سد ذخیره شده
نگاهِ نم زده اش را گرفته پردۀ غم
میان اشک به آینده باز خیره شده

فکنده قلبِ غمینش میانِ سینه طنین

از آن زمان که ندیده دگر به خود شوهر
گرفته نانِ جوین را به اشک و خونِ جگر
کشیده سر به گریبان و پای در دامن
برون نمی رود از خانه اش که چند نفر-

همیشه پشتِ درِ خانه کرده اند کمین

چو برّه ای است زنی بینِ مردهای پلشت
دمی که دوره شده بینِ گرگها در دشت
در آن محلّه که مردان تمامشان هیزند
به سر چه خاکِ سیاهی کند زنی که گذشت-

نمی تواند از او هیچ کس مگر عِنّین

کشیده پای هوس را به دامنِ پرهیز
گرفته سخت بر او این جهان بی همه چیز
نخورده هیچ دو روز و نخفته هیچ دو شب
نهاده چشم که یارانه ای شود واریز

به سفره اش برساند مگر دو نانِ جوین

یتیمکانِ رها در درون و پیرامون
برای آنکه بیارند از خودش بیرون
یکی دود که رود راست بر سرِ دیوار
یکی خزد به کفِ خانه مثلِ یک حلزون

نشسته اند سرِ دل دو تا هنوز جنین

نگاهِ او غمم از دل به نوک مژگان رفت
نگاهِ من نتوانست راز خویش نهفت
گرفته رنگِ غم و زنگِ غم نگاه و صداش
نگاه کرد به چشمِ خیال و با من گفت

که بختِ هیچ تنابنده ای مباد چنین

سرودم: ای که فروغم به چشمِ مشتاقی
تویی که ماه ترین ماهِ نو در آفاقی
غمین مبینمت ای ماهروی سیمین ساق
چه پیش آمده از جفتِ خود چرا طاقی

که در کنارِ تو سر می نهاد بر بالین

جواب داد که مانندِ خود بسی دیدیم
به هر کرانۀ این ملک بی کسی دیدیم
به باغبان برسان: دستخوش! جزاک الله
که پای هر گلِ این بوستان خسی دیدیم

که دستِ همّتِ والایتان نکرده وجین

اگر تمامیِ اندامها شوند دهن
به گوشتان نتواند کسی رساند سخن
کسی که گوش دلش را به حرفِ ما بسته
چگونه است که فی الفور بشنود مثلاً

یکی خروش بر آرد اگر ز هرزگویین

که گفته است که تاریخ می شود تکرار؟
نخوانده ای مگر آن قصّه را هزاران بار
که کرد امام علی با یتیمکان بازی
یکی زده به سرِ حکمت آورش افسار

یکی گذاشته بر پشتِ استوارش زین

فدای پیرِ مغان باد صافِ می با دُرد
که هر چه داشت به همراهِ دیگران می خورد
شنیده ام که برای یتیمهای عرب
علی خودش به تنِ خویش نانِ شب می برد

چگونه است که با ما نمی کنند چنین

گروه های سیاسی به یکدگر مشغول
تمامشان پیِ کسبِ مقام و شهرت و پول
اصولِ دینِ خدا را زدند تبصره ها
تمامِ تبصره هایند برخلافِ اصول

چنان که هیچ نمانده به جا دگر از دین

یکی به حضرتِ خورشید می خورد سوگند
که می کشیم شبِ سردِ تیره را در بند
یکی کنایۀ او را به خود گرفته ...بس است
رها کنید بگیر و ببند را تا چند-

یکی به بندِ سیاست یکی به بندِ اوین

فضا که بود از اول کمی دراماتیک
به یمنِ آن سخنان گشت کم کمک تاریک
از آن اتاقِ خیالاتِ خود زدم بیرون
عجیب بود که دیدم کنارِ خود نزدیک-

که روزنامۀ کیهان رهاست روی زمین

درست دیدم و خواندم نوشته بود درشت
که می دهیم در این کارزار پشت به پشت
بیا ببین که غلط کرده هر که می گوید
کسی حریفِ مسلسل نمی شود با مشت

اثر اگرچه ندارد به گوشِ خر یاسین

وضوی عشق بگیر و بیا که نحنُ معک
که در نمازِ جماعت نکرد باید شک
بیا به چشمِ حقارت نظر مکن در خویش
بیا به چشمِ بصیرت ببین در اوج فلک

شده ستارۀ کشور چو خوشۀ پروین

ببین در آینۀ ما تمامِ دنیا را
بکن مقایسه امروز را و فردا را
اگرچه آینه جامِ جهان نما شده است
تو پیشِ آینه وا کن دو چشمِ بینا را

ببین که کشورِ ایران شده بهشتِ برین

چه خوب شد که شد آن روزنامه راهنما
فقط نه راهنما راهِ اشتباه نما
به طبعِ کج روِ کج بینِ بی هنر گفتم
مگو دگر دگراندیشکِ سیاه نما

میار شعری و دیگر مگو چنان و چنین

#غلامعباس_سعیدی
کلمات کلیدی این مطلب :  دگراندیش ،

موضوعات :  اجتماعی ، طنز ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1395/10/28 در ساعت : 22:48:13   |  تعداد مشاهده این شعر :  664


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

خدابخش صفادل
1395/10/29 در ساعت : 14:46:56
درود.عالی بود. فقط مصراع سیمین ساق مشکل موسیقی وقافیه دارد. ذرستش کنید. یکی حروف قافیه «آق » ودیگری «آقی» است.
غلامعباس سعیدی
1395/10/29 در ساعت : 19:45:45
سلام و درود و عرض ادب استاد بزرگوار

بنده نوازی فرمودید



مصراع سوم در هیچ بندی مقفّی نیست.

بنابراین قافیه ایرادی ندارد



سپاسگزارم که نظرتان را نوشتید استاد بزرگوار
صمد ذیفر
1395/10/29 در ساعت : 20:28:34
سلام.
و درود حضرت دوست جناب استاد سعیدی عزیز
دستمریزاد ..
پاینده باشید
ان شاء الله
غلامعباس سعیدی
1395/10/29 در ساعت : 20:44:11
سلام و عرض ادب شاعر شیرین سخن جناب ذبفر بزرگوار

بسیار سپاسگزارم

زنده باشید
بازدید امروز : 12,909 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,234,116
logo-samandehi