شهرآذين شده  و شوق زيارت دارد
دل تاريخ از اين لحظه حكايت دارد
مكه!  سرگرم مهيا  شدن و استقبال
گرچه برآمدنش، حس حسادت دارد
آمنه معتكف خال دوكتفش همه عمر
منتظر مانده و هر روز  عبادت دارد
يازده قرص قمر همره  يك ماه تمام
شمس بطحايي خود را به سيادت دارد
ماه آراسته  خود را ولي از فرط ادب
شرمگين گشته ،زخورشيد خجالت دارد
ابر باشوق زياد آمده زآن سوي جهان
بي كه اذني برسد قصد طراوت دارد
حاتم از دیدن احسان تو ای مردکریم
شرم دارد,که بگوید که, سخاوت دارد
تویی آن ختم رسولان و بشر از دم تو
نقشه راه به کف,  تا به  قیامت  دارد
یکصد و چند هزار آمده از سوی خدا
وکدامین چو شما خط امامت  دارد
توكه هستي؟ كه خدا از قدم روز نخست
بين مخلوق فقط  بر تو اشارت دارد
توهماني كه درآن لحظه غمبار وداع
وخدا ديد حبیبش غم امت دارد...
تقدیم به پیشگاه  رسول مهربانی (ص) و عصاره محبت خدا به زمینیان
حسين غريب