ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مثل یک بازیچه از دست تو افتادم ولی...(طرح و غزل)




مثل یک بازیچه از دست تو افتادم ولی...

چشمهایم را به روی خویش باید ترکنم


باید از اشکم بپرسم بی قراری تا چه حد؟!

باید این عاشق کشی های تو را باور کنم


باید این دیوانه بازی را تحمل...تا به کی؟! 

مثل مرغی خویش را پای دلت پر پر کنم


خواستم مهر تو باشم آسمان! کو مهلتی؟!

تا جهان را با نگاه عشق، خاکستر کنم


ترسم از افتادنت در قعر چاه یوسف است

از زلیخایی گذشتم قصه را بهتر کنم


باورش سختست اما زن شدن اعجاز بود

گر چه آنرا مثل یک اجبار باید سرکنم


داغ صحرا بر دلم بود و بیابان گرگ داشت

خواستم  در دام تو این عشق را باور کنم.



 شعر و نقاشی: راشین گوهرشاهی
آبان 93
.

کلمات کلیدی این مطلب :  غزل، شعر و نقاشی، راشین گوهرشاهی ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1393/9/4 در ساعت : 9:11:24   |  تعداد مشاهده این شعر :  1746


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدمهدی عبدالهی
1393/9/8 در ساعت : 21:58:6
سلام و عرض ادب خانم گوهرشاهي بزرگوار
درود بر شما
دست مريزاد
بسيار زيبا سروديد
شاعرانه هايتان مستدام و توفيقاتتان روز افزون
مويد باشيد








سلام شاعر گرانمایه
لطفتان مستدام
بازدید امروز : 18,220 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,182,531
logo-samandehi