ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شرحِ صوفی گری

آخرین اختراعِ چشمانت، کرده ویران دوشنبه – تهرانت


سبکِ لبخند دو  لبانت خون، می چکاند ز خاکِ ایرانت



در تنت رقص می کند ماهِ، شرق زیبا ترین بهار شرق!



شرحِ صوفی گری ست دستانت، دف دفِ شرق شورِ مژگانت



بوسه تعبیرعشوه ی دهنت، می دهد طعمِ سیبِ سرخ تنت



  پیشِ پایت به سجده می افتد هر که بیند به سیبِ ختلانت



می روی راه، راه می ریزد ، از قدمهات ماه می ریزد



می خزم سوی دامنت لرزان و پریشان و مست و ویرانت



سال درسال دخترِ تاجیک، عاشقانت به چله می میرند



لحظه ای نیست آتَشی نَکِشد، هر کسی را عقیق چشمانت



باغ آیینه ی تنت گویی مینیاتور ماه و خورشید است



اصل تو از کجاست ای که همه رقص آیینه است و زلفانت؟



گر چه توفان به پا کند قدمت، خانه  در انتظار آمدنت...



فصلِ انگور شد بیا ای یار! فصلِ مستی و رقصِ میدانت! 



 




کلمات کلیدی این مطلب :  شرحِ ، صوفی ، گری ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/6/4 در ساعت : 3:0:42   |  تعداد مشاهده این شعر :  1552


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1390/6/4 در ساعت : 7:15:46
با سلام.از این نفیسه ی دلکش حظ اوفر بردم.مرحبا بکم.من نیز در تصنیفی گفته ام:
دختر زیبای خجندی
دل می بری دل نمی بندی
غم از دلم می پره بیرون
وقتی که زیر لب می خندی
خوشگلک شیک منی
دوری و نزدیک منی
ورد زبون عاشقا
دلبر تاجیک منی...
سربلند باشید.
رستم عجمی
1390/6/4 در ساعت : 17:50:39
درود جناب سید علمدار عزیز و گرامی ..مصراع دوم فکر کنم در مورد حرف دو نظرتان باشد..می توان به صورت هجای بلند خواند..و وزن مصراع دوم درست است..به هر حال ممنونم از دقت و توجه اتان..شاد و سبز باشید همیشه..
سید حسن مبارز
1390/6/5 در ساعت : 3:46:25
سلام و درود بر برادرم
بسیار زیبا و دلنشین بود و آن بیتی که دوستمان فرموده ایراد وزنی ایی ندارد .فقط رستم جان کلمه مینیاتور هجای آخرش که همون تور هست را باید کشیده بخوانیم . ظاهرا در تاجیکستان کشیده می خوانند همانطور که در افغانستان اینگونه تلفظ ها رایج است مثلا ضمیر مخاطب " تو " در آنجا too تلفظ می شود . به خدا میسپارمت .

* درود جناب مبارز عزیز و نازنین. ممنونم از نظرو توجه اتان.در مورد تو و میناتور درست فرمودید چنین تلفظ می شود..همیشه شاد و سبز باشید..
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/6/4 در ساعت : 10:1:22
سلام آقای عجمی
غزلیست زیبا و وشورانگیز
ولی مصرع اول بیت دوم ازلحاظ وزنی دچار اختلال شده است نیاز به تصحیح دارد،البته ازچنین قلمی برمی آید که اشتباه توشتاری باشد
رستم عجمی
1390/6/4 در ساعت : 17:46:27
سلام و درود بر شما بزرگوار گرامی و عزیز..از تصنیف زیباتون خیلی خیلی لذت بردم جناب عباس خوش عمل نازنین..با مهر و سپاس همیشه شاد و خرم باشید..

رستم عجمی
1390/6/4 در ساعت : 17:52:58
درود بر شما جناب پور کریمی نازنین..ممنونم از توجه اتان ..عشق مارا زنده نگه می دارد و به ما امید می بخشد..به هر حال سپاس از توجه اتان ..همیشه هایتان بهاری و بارانی باد..
رستم عجمی
1390/6/5 در ساعت : 0:40:20
سلام جناب سید علمدار گرامی ..ببخشید عجله داشتم با دقت نظرتونو نخوندم ..آره حق با شماست فکر کنم به خاطر ماهِ شرق و آن ویرگول بعد از شرق است که احتمالا اینجوری فکر می کنید..من که احساس می کنم وزنش درسته .. حالا اگر شما هم به من بگیید کجای این مصراع مشکل دارد خوشحال می شوم..سپاس از دقتتون..
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/6/5 در ساعت : 7:4:42
سلام مجدد حضور آقای عجمی شاعرارجمندوبزرگوار
باعرض پوزش من نیازی به تقطیع عروضی نمی بینم فقط با کنار هم گذاشتن ومقایسه دومصرع همان بیت دوم باهم ودرکنارهم گذاشتن آنها وخوانش دوباره ودقیق میتوان متوجه شد:

در تنت رقص می کند ماهِ شرق ، زیبا ترین بهار شرق!
شرحِ صوفی گری ست دستانت، دف دفِ شرق شورِ مژگانت

آقای عجمی عزیز دقت بفرمایید ویرگول هم برداشته شود مشکلی را حل نخواهد کرد
«زیباترین بهارشرق » تعدادی هجا کم دارد وبه نظربنده عوض شود بهتراست چون غزلی به این زیبایی حیف می شود ،من که ازخوانش چند باره این غزل بیشتر محظوظ شده ام .

**متاسفانه نمی دانم چرادوستان شاعرما که ید طولایی درشعردارندبرای نظر دادن گاهی اوقات به اسم شاعرنگاه میکنن وبه شعر دقت نظری ندارند

** درود بر شما جناب علمدار گرامی..
فکر کنم باید این جوری باشد
در تنت رقص می کند ماه،
شرق زیباترین بهار شرق
..........................
...........................
به هر حال متشکرم ازتون.
مصطفی معارف
1390/6/5 در ساعت : 13:35:13
سلام جناب عجمی از خواندن شعر زیبایتان خیلی لذت بردم .
برایتان بهترینها را آرزومندم
* درود بر شما دوست گرامی. سپاس از توجه اتان ..لحظه هایت شاد و خرم باشد.
مصطفی پورکریمی
1390/6/4 در ساعت : 17:27:0
سلام بر شاعر عاشقاته های تاجیکی جناب رستم عجمی عزیز
وقتی مراممان عشق است عاشقی مرزی نمی شناسد .

آخرین اختراعِ چشمانت، کرده ویران دوشنبه – تهرانت

سبکِ لبخند دو لبانت خون، می چکاند ز خاکِ ایرانت

و زمانی که شاعری در تاجیکستان عاشقانه می خواند:

سال درسال دخترِ تاجیک، عاشقانت به چله می میرند

لحظه ای نیست آتَشی نَکِشد، هر کسی را عقیق چشمانت

من هم در ایران با تو زمزمه می کنم این غزل غرور آفرین را ....خیلی خیلی زیبا بود .

سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/6/4 در ساعت : 21:10:10
سلام جناب آقای عجمی مثل اینکه درنظر اینجانب دقت نفرمودید نوشتم مصرع اول بیت دوم دچارمشکل وزنی است نه مصرع دوم بیت اول بیشتر دقت بنمایید
کاظم نظری بقا
1390/6/5 در ساعت : 11:29:35
سلام جناب عجمی
شعر خوبی بود
مصرع اول بیت دوم اشکال وزنی ندارد
تنها در گذاشتن ویرگول اشتباه شده
اما به هر حال روان و فصیح نیست.
پایدار باشید.

* درود بر شما کاظم نظری..ممنونم از توجه اتان..باید فکر به حالش کنم. با مهر و سپاس.
محمد حسین انصاری نژاد
1390/7/15 در ساعت : 13:29:28
سلام رستم مهربان ودوست داشتني
پس ازمدت هاازغزل شيواوخواندني ات طراوتي تازه كردم.سلام گرم مرابه پدرمهربان وواقعاشاعرت برسان...
***
درود جناب انصاری عزیز و نازنین ..سپاس.
بازدید امروز : 18,879 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,977,479
logo-samandehi