شاعران پارسی زبان ، کلمات کلیدی اشعار

فال حافظ فال مولوی فال صائب فال بیدل فال سعدی

دسته بندی موضوعی

۞ آیینی و مذهبی

۞ اجتماعی

۞ ادب و مقاومت

۞ امام خمینی و انقلاب اسلامی

۞ ترانه

۞ سایر

۞ طنز

۞ عاشقانه و عارفانه

۞ عاشورایی

۞ نثر ادبی

۞ کودکانه

آخرین اشعار کاربران

۞ :: سَکَراتِ مزاجِ قمر

۞ :: فرشته ای برخاک

۞ :: معنی هرگز

۞ :: پاییز مشهد

۞ :: حتّی برایِ مرگِ سوسک‌ها خودکارم گریه می‌کند!

۞ :: تأثیر ماشه‌ها

۞ :: "زیرِ تیغِ ناکس"

۞ :: آینه چون دل من

۞ :: یک جهان فریاد

۞ :: تو چه می دانی؟

۞ :: به سامان نرسد

۞ :: ملالی نیست

۞ :: تیپِ تابستانیِ تبچی

۞ :: قدحی شعر

۞ :: تماشا کن

۞ :: جستجوی عشق

۞ :: غمنامه

۞ :: مقل خورشید

۞ :: آقایِ خاص

۞ :: تا رفت بهار...

کلمه کلیدی مورد نظر را وارد کنید :

طوفان
کلمات کلیدی: از لاجوردی هایِ دشتِ سُـرخِ ایرانم آواز خوانِ مَستِ هر باغیِّ و بُستانم شب هایِ شُورانگیزِ خود را می نویسم باز بر اِشتعالِ ،

طوفان
کلمات کلیدی: از لاجوردی هایِ دشتِ سُـرخِ ایرانم آواز خوانِ مَستِ هر باغیِّ و بُستانم شب هایِ شُورانگیزِ خود را می نویسم باز بر اِشتعالِ ،

شبنم از شب در اتاقش بیقراری می کند
کلمات کلیدی: طنز ، شبنم ، شهرداری، ترکیه، شیخ ،رقابت ،

کلاغ ها را بتکان
کلمات کلیدی: نه برگ و بری شبیه آن سیب جوان/نه شوق تر شکوفه ای در باران... ،

ماه شباب
کلمات کلیدی: ماه شباب ؛ موسم گل،غزلخوان؛لشکر گیسو ؛بزم بهاری؛ حالت ناب ،

پناه خسته دلان
کلمات کلیدی: فراق، شب و روز، پناه ،خسته دلان ،

رباعی عصر جدید
کلمات کلیدی: عصر - جدید - پگاه - شب - روز- هنر - نور ،

گر چه شب آبستنی باشد به صبح
کلمات کلیدی: گر _ چه _ شب _ آبستنی _ باشد _ به _ صبح ،

من شدم آنچه گفت او
کلمات کلیدی: ندیده، عیش، شبانه، خسته، بهانه ،

آتش به جانم می زنی
کلمات کلیدی: زخم زبان ، لبخند ، نحسی ، تقدیر ، نغمه ،

مست ....
کلمات کلیدی: گوش ـ آغوش ـ گلبوسه ـ ماه ـ شبنم ـ محفل ـ شمع ـ جلوه ،

روز و شب
کلمات کلیدی: روز، شب، عمر، زندگی ،

بعد از این
کلمات کلیدی: بعد از این حالم شبیه حال گرگی خفته است ،

آ تشی پَر ریخت در دامان من
کلمات کلیدی: سنگ ، اتش، زخمه، بتگر ، شب، ،

دریای سرخ
کلمات کلیدی: متن عاشورا ، متن کربلا ، امام حسین ، شب عاشورا ، جمله کوتاه ،

بی تفسیر
کلمات کلیدی: غزل بی تفسیر ، محمدامین آقایی ، اشعار محمدامین آقایی ، شعر بی تفسیر ، تو رفتی کار من شد لعنت تقدیرِ افتاده که من در سوی دیگر ، رو به رویت گیر افتاده . میان قهوه خوردن ناگهان رفتی دلم جاماند شبیه یک دوچرخه ساکت و زنجیر افتاده . خبر پیچید در کافه میان دشت آهویی رها شد از دویدن ها همان جا شیر افتاده . نمی دانم تو اکنون دوستم داری دلم می گفت: که پیش پای من از دست تو شمشیر افتاده.. ،

آغوشِ گرمِ زندگی
کلمات کلیدی: مهربانی تا بگوئی شوقِ شب هایِ قشنگِ بندگی ست ! ،

دوباره تنهایی
کلمات کلیدی: شعر دوباره تنهایی ، دوباره تنهایی ، محمدامین آقایی ، محمدامین آقایی شاعر ، . توی ذهنم سکوتِ انباری است که پر از بمب های ساعتی است کوه آتشفان کاغذ ها در دلش خاطرات خط خطی است . پای میز همیشه یک رنگم می نشینم که دردِ دل دارم کاغذ من به زیر باران ماند گریه کرده دوباره افکارم . می نویسم "دوباره تنهایی" شب شده دوباره مهتاب است می نویسم همیشه بیدارم می نویسم شب است و او خواب است . در تماشای دیگران هستم پرده ها را کنار من زده ام شهر من بی ستاره تر شده است چشم در چشم آسمان شده ام . قاصدک آمد و کنارم ماند حرف ه ،

پرواز خیال
کلمات کلیدی: چشم ، باران ، مهتاب ، فریبا ، شب بو ،

هجمه یِ باد
کلمات کلیدی: هجمه یِ باد بُرد بسویِ شبِ مهتابیِ خویش که علفزاران ، با هجمه یِ باد ،

1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |

بازدید امروز : 7,391 | بازدید دیروز : 35,382 | بازدید کل : 125,850,224