باغبان تیشه نزن ریشه ی دل پائیزه
بنگر ازدردو غم خود چسان لبریزه
سالهائیست که نهال دل او خشکیده
برگهایش تو ببین زرد شده و میریزه
افسانه
شهره شهر منم اینهمه افسانه منم
دل شوریده و محنت کش دیوانه منم
هر طرف مینگرم دردو غم و هجران است
زین سبب ماه شبم ، ساکن ویرانه
کلمات کلیدی این مطلب :
باغبان ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/1/26 در ساعت : 20:51:29
| تعداد مشاهده این شعر :
979
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.