حاج آقا از تاریخ سخن می گفت
از فتح های کثیر مسلمانان
از ریخته شدن خون 72 تن
از سرنگونی رژیم پهلوی
و من غمگین از مرگ تخت جمشید بودم . . .ا
با عرض ادب و سلام خدمت شما
متاسفم ازینکه نام مبارک 72 تن در شعرتان به تسامح آورده شده .
از یاد نبریم هرچه دینداری ، انسانیت و آزاد مردی تا قیامت است از درس هایی است که آن بزرگواران و در راس آنها سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام به بشریت داده اند .
چقدر بد است برای بالا بردن تخت جمشید پشت پا بزنیم به همه ی فضایل البته مقصود این نیست که شما چنین کاری نموده اید ولی نا خود آگاه با خواندن این شعر در ذهن انسان این نقش میبندد که پرداختن به آن بزرگواران باعث شده تا ما در این زمینه دچار عقب ماندگی شویم . صراحتا فرموده اید با اینکه حاج آقای اصطلاحی شما از آنها سخن میگفت شما به جای پرداختن به آنها در فکر تخت جمشید بوده اید .
در کجای تخت جمشید عشق بازی های روز عاشورا وجود دارد ؟
کودکی به روی دست پدر ، جوانی مقابل چشمان پدر ، برادری در مقابل چشمان برادر ، برادری در مقابل چشمان خواهر و ... به فجیع ترین نوع جان دهد ، برای چه ؟
برای ریاست ؟ برای پول ؟ برای خود نمایی ؟ برای...؟
کدام یک از اینها در عاشورا به آنها رسید . نه ، هدف آنها مقدس تر از همه ی مظاهر دنیا بود . هدفی بود به بلندای اسلام .
ببخشید پر حرفی کردم . لازم دیدم تا در حد وسع خودم تذکراتی خدمت شما برادر عزیز عرض نمایم . امید است شعرتان اصلاح شود . اگر مایل بودید در این زمینه بیشتر با هم گفتگو کنیم در خدمت هستم ، نظرتان را در دفتر شعرم قرار دهید .
با عرض مجدد ادب و احترام