سلام بر جناب سلیمان پور ارومی
تشخص و نگاه خاص حضرت عالی در شعر طنز شکل گرفته است و پیشنهاد بنده حقیر _به عنوان یکی از واپسین پیشنهاد های سال نود وسه _این است که در همان مقوله قلم زنید
حضرت عالی در این شعر همانند یک مجسمه سازی هستید که مقداری گچ را در قالبی از پیش تعیین شده ریخته است و هرچند که این مجسمه تولیدی زیبا باشد حاصل نگاه خاص حضرت عالی نیست
اما چرا این شعر زیبا و روان و بدون کوچکترین لغزش زبانی و بدون تعقید و منزه از هر عیب و اشکال نمی تواند گیرایی اشعار طنز شما را داشته باشد
حضرت عالی وقتی در خصوص دریاچه ارومیه چهار شنبه سوری و یا دغدغهای سیاسی خودتان با زبان طنز شعر می گویید تصویر سازی و بیان به طرفی می رود که ما سلیمان پور ارومی را حداقل در زاویه دید (ونه زبان )به صورت مستقل در شعر می بینیم حتی ممکن است در این گونه اشعار (طنز ) لغزش های زبانی هم باشد درست مثل یک مجسمه سازی که با تیشه از سنگ مجسمه می ساز د و ممکن است ضربه ای ناجور هم بر مجسمه ی خود وارد کند .ولی مخاطب هنر شناس حتما ارزش والا تری برایش قایل است تا مجسمه سازی که مواد اولیه در در قالبی بریزد و به مردم تحویل دهد البته شاید باشند ظاهر بینانی که مجسمه قالبی را بر مجسمه ای که با تیشه از سنگ تراشیده باشد ،ترجیح دهند
جناب سلیمان پور ارومی تعبیر های شور بلبل نگار و رسیدن او تشبیه دهن به غنچه چشم خمار ی که می رسد لاله عذار و ....مواد و اجزای تصویری سازی هستند که حضرت عالی با همان شکل و نگاهی که از تاریخ ادبیات وارد حافظه ها شده است ، مورد استفاده مجدد قرار داده اید گرچه حقیقتا در مونتاج استادانه عمل شده است اما نمی تواند اثری ماندگار تلقی شود
انتظار بنده مخاطب عادی ولی کمی جدی شعر این است که موضع شخص جناب سلیمان پور را در خصوص بهار ببینم همان طور که موضعش را در قبال چهارشنبه سوری می بینم و یا در ...
در شعر بالا فقط ترکیب صبای نگاهش و نغمه سبز هزار اندکی از هنجار های رایج در محفو ظات خارج شده بود که قابل ستایش است
جناب سلیمان پور ارومی در پایان خدمت شما عرض کنم هنجار گریزی و غافلگیری دو اصل مهم در پرداختن هر نوع هنر از جمله هنر کلامی است
سال نو بر شما مبارک باشد