بند ششم
تا اوج انقلاب شود زینب ایستا د
تاظلم شان خراب شود زینب ایستا د
تا خون های ریخته آتشفشان شود
جاری شود،مذاب شود زینب ایستا د
خطی که ازغدیر گذشت وبه خون نشست
تا مکتب وکتاب شود زینب ایستاد
دردشت ها قدم به قدم درمسیر شام
تا اینکه ماهتاب شود زینب ایستاد
هم در کنار حضرت سجاد مثل کوه
هم پای، بارباب شود زینب ایستاد
سر سبز درمقابل شان با زبان سرخ
تا شعلهِ شهاب شود زینب ایستا د
ازقلهِ عتاب و سخن شعله میکشید
آنسان که سنگ آب شود، زینب ایستا د
……………………………………………………………………………………………………..
راوی بخوان دوباره بخوان بازهم بخوان «بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان »
محمد حسن حسین زاده_پانزدهم محرم 18/8/93