يك كبوتر كه بي هوا مي رفت...
چتر اردیبهشت؛ دستم بود...
زیر باران دلخوشیهایت
دست تو مانده در دو جیب سکوت
چکمه ی فکر رفتنت پایت
پای تو؛ راه ناکجا می رفت...
شعرهایم نشان بغضم بود
اشکهایی که از تو جاماندند
نغمه هایی که بلبلان یقین
بی تو با التهاب می خواندند
عشق، مغرور و بی صدا می رفت...
در خیالم نفس کشیدی و شعر
یک گناه دوباره دستم داد
من خدایی پر از حوا بودم
آدم چشم شاعرت صیاد
به یقین، سیب هم خطا می رفت...
فکر تکرار تو پر از تردید
من دوباره به راه افتادم
این بهشت از نبودنم پر شد
بس که دزدانه بود رخدادم
یک کبوتر...که بی هوا می رفت...
سوم ارديبهشت 92
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1392/2/7 در ساعت : 13:8:45
| تعداد مشاهده این شعر :
884
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.