دیگر رها کردم خودم را در تباهی ها
افسوس میدانم که امشب هم خدایی نیست
دیوانه ام شاید،ولی انگار دنیا هم
فهمیده که دیوانه را دیگر دوایی نیست
دیوانه ام مقبول،اما یک سوالی است
دیوانه هارا هم مگر اندک عطایی نیست؟
دیوانه ام،مستم،خدایا خوب میدانی
دیوانه گر خاطی شود حق جزایی نیست
خستم خدایا از همه بدبختی و خواری
ای کاش می گفتی که دنیا را وفایی نیست
رخصت!خدایا لااقل یک بار دیگر هم
بنگر که این دیوانه را دیگر شفایی نیست؟
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/5/17 در ساعت : 5:13:12
| تعداد مشاهده این شعر :
1978
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.