ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چه نیزه هاکه ...


چقدر وصف شما ای بهار مارا کشت



نیامدی ،عطش انتظار مارا کشت



نیامدی وزمین در ملال می پوسد



میان چرخش این ماه وسال می پوسد



شما که از دل ما درد وداغ می گیری!



بگو کی از دل ماهم سراغ می گیری!؟



بهار سبز خداوند!می رسی آخر



زپشت فاصله...هرچند،می رسی آخر



توازمیان غم و درد می رسی ازراه



درست مثل همان مرد می رسی ازراه



شبیه مردبزرگی که آسمانی شد



همان که کشته ی شمشیر بدگمانی شد



همان درخت بزرگی که سخت تنها ماند



تبروزید ،ولی تک درخت تنهاماند



همین که او به زمین خورد،گرگ آمده بود



برای کشتن مرد بزرگ آمده بود



نشست بردل او تارسید با تیغش



گلوی تشنه ی اورادرید با تیغش



          ***



بیا بزرگ!که ماانتقام می خواهیم



برای کشته ی خود احترام می خواهیم



برای کشتن نامرد اسب رازین کن



وکوله بار خودت را پراز تبرزین کن



چه نیزه هاکه پراز اشتیاق خون اینجاست



چقدرسر!که پراز آتش جنون اینجاست



ولی توعاقبت ای مرد !می رسی از راه



درانتهای همین درد،می رسی ازراه....


کلمات کلیدی این مطلب :  چه ، نیزه ، هاکه ، ... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/5/12 در ساعت : 11:37:1   |  تعداد مشاهده این شعر :  793


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی معارف
1391/5/13 در ساعت : 20:50:12
زیبا و دلچسب بود مرحبا و آفرین به این ذوق و قریحه
بر قرار باشیدو سالم
مهدی سیدحسینی
1391/5/13 در ساعت : 13:28:46
سلام
بهره بردم
طاعاتتون قبول
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
بازدید امروز : 15,621 | بازدید دیروز : 35,382 | بازدید کل : 125,858,454
logo-samandehi