چهار رباعی عاشقانه ی قدیمی
نه شادی و نه شور، برایت بودم
نه روشنی و نور، برایت بودم
یک پارچه از طلای نابی، زیبا
من، وصله ی ناجور، برایت بودم !
***
محجوبترین دختر ایلی، برگرد
مانند گلی، از این قبیلی، برگرد
دیگر دلم از دست تو دیوانه شده
با نوی گلم، خداوکیلی، برگرد !
***
چشمان تو، داغ و آه را کم می کرد
درد من بیگناه را کم می کرد
شب، با همه زیبایی بی مانندش
سیمای تو، روی ماه را کم می کرد !
***
در اوج گل و بهار، دارم بزنید
صد بار، هزار بار، دارم بزنید
یک خواسته دارم آن هم اینکه تنها
با حلقه ی زلف یار، دارم بزنید !
تکمله : این رباعیا در سال 84 سروده شده ن و جز اولین رباعیای بنده هستن-رباعی دوم، اولین رباعی بنده است- و به خاطر حسی که بهشون دارم تو سایت قرارشون دادم، کم و کاستشونو به بزرگواری خودتون ببخشید.سبز باشید
www.2chatr.blogfa.com
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/4/17 در ساعت : 19:28:21
| تعداد مشاهده این شعر :
1283
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.