و من دوباره به دنيا سلام مي گويم
به آفتاب و به دريا سلام مي گويم
دلم چو حجّت سرخ بهار پيش شماست
به مهرِ آن گل مينا سلام مي گويم
بهارتر ز بهارم ميان چلّه ي دي
به غنچه غنچه، تمنّا سلام مي گويم
به احترام نگاه هنوز شفّافت
به صبح آينه پالا سلام مي گويم
غبار پشتِ خم سفله گان بيفشاندم
به آن بلند و مبرّا سلام مي گويم
ز چشم نحس پذيرا اميد خيرم نيست
به چشم نغزپذيرا سلام مي گويم
به كلك عيب، ره كلك غيب نتوان بست
به دست ياريِ بالا سلام مي گويم
بپرس ترجمه ي عشق را ز كفترها
به مسجد و به كليسا سلام مي گويم
دو صد عليك تو آمد به يك سلام از من
به لطف هاي تعالي سلام مي گويم
به شادبادِ تو اي وحيِ جاودانيِِ عشق
به زندگي و به فردا سلام مي گويم
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:21:58
| تعداد مشاهده این شعر :
905
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.