زشت نخوانش...
از پیش عرض سلام و تقدیم احترام حضور عزیز و گرامی تان
**********************************
باور نکردی، زلال چشم هایم را...
دل ام صفای ِ کودکانه داشت...
کمند ِ نگاهت را به چه زنجیر کرده ای...
دل ام را کودکانه، گره می زدم به چشم های ِ پر فریب ات...
تقصیر ِ تو نیست...
هنوز هوای ِ کودکانه دارم...
قدح ِ وجودم به وسعت ِ قلم ام می باشد...
ببخش...
اگر ساده می نگارم...
تو...
زشت نخوانش...
(رضا روستا)
**********************************
آن نیلوفری ام که در باران ات، قد می کشد...
و موج ِ سرورش را در فواره ی ِ رویاهایی فریاد می زند...
که پیش از این در زنجیر ِ تالاب ِ سیاه، به غم نشسته بود...
(رضا روستا)
**********************************
حضورت را...
مرحم ِ ترک ترک ِ دل شکسته، کرده ام...
تا برای ات...
از باد ِ افسرده ای بگویم که...
پیکرش، بارها و بارها...
کابوس ِ آوار ِ تنهایی ام، بوده است...
(رضا روستا)
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/3/9 در ساعت : 12:27:4
| تعداد مشاهده این شعر :
974
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.