ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



گلاب ريخته




 



 استاد حسن احمد گيوي چهره در حجاب خاك كشيد .



کویر را عاشقانه در می نوردیدم ، از اصفهان به سمت مشهد،  با دوستان. در آن شب پائیزی اهورائی،  مقصد آستان قدس بود  و این یعنی بهین بهانه برای از خود به در شدن ...  و  کویر زیبا با سکوت سکر آور  و شکوه شادی بخشش،  ستاره های محجوب آسمان شهر را بی حجاب و سخاوتمندانه در دسترس عشاق شب نشین قرار می داد و من  تازه می توانستم به  مفهوم نوشته های آن استاد فقید مزینانی پی ببرم. در آن شب عرفانی،  گوئی وسعت عارفانه ی کویر،  از دلهای عاشق  تا خلوت فرشتگان امتداد داشت . دو ساعت از نیمه شب گذشته بود و من غرق در مستی دنباله دار کویر،   بی اعتنا به خواب  همچنان می راندم و هوای کویر را با ولعی عجیب به ریه ها می کشیدم .لحظاتی بعد تابلو را خواندم،  نوشته بود:  بشرویه! زادگاه استاد عشق و عرفان،  بدیع الزمان بزرگ.لحظه ای از ولادت تا وفات ،  تمام مسیر بشرویه تا شهر ری را با استاد فروزانفر پيمودم مسيري  شبيه بلخ تا قونيه . از مولانا تا شمس.البته در جغرافیائی به وسعت دل خویش، نه آنچه بوده و هست .در اندازه هائی که مثلا" کودکی  از ابرشهری تنها شهر بازیش و از جنگلی وسیع ، تنها همان دو درختی را ببیند که به آن تاب بسته اند تا سرگرم باشد. مگر مختصات ذهن من اجازه می دهد که به عظمت اندیشه ی امثال بدیع الزمان کبیر،  حتی نزدیک شوم   ولی در ابعاد عشق،  می توان پیرزن وار، به حلقه ی خریداران یوسف درآمد و اندازه های عقلانی را بي اهميت انگاشت. آنگونه که مولانا  با نگاه عاشقانه،  مانند صلاح الدین زرکوب ، قفل را قلف انگاشت و قلف سرود...و آن شب،  در آن شهر ، عشق مرا جسارت داد.ایستادم... بی مقدمه.کویر نیز لحظه ای با من درنگ کرد. شايد از ضربان قلبم چيزهائي فهميده بود و منتظر بود  تا حرف دلم را تایید کند.دوستان نگران شدند . گفتم آرام باشید. اتفاقی نیفتاده است. فقط قصه این است که روزی شنیدم   استاد شهید مرتضی مطهری در سفری به شیراز  این سرزمین شعر و راز  گفته است دوست دارم در شهری نفس بکشم که روزی ملاصدرای بزرگ  نفس می کشیده است و من توقف کردم و از ماشین پیاده شدم تا به شوق استاد فروزانفر در شهری نفس بکشم که روزی، براي فرداي  اين خاك، سودائي بزرگ در سر داشت. آن لحظه ي ناب و زلال فقط يك آرزو داشتم: کاش زمان به عقب برمی گشت و استاد لحظه ای اینجا حاضر می شد تا لبم را به بوسه ای بر دستش مفتخر سازم و تمام عاشقانه هایم را به حضورش تقدیم دارم.  



....................................................................................



 امروز شاگرد ارشد ایشان استاد حسن احمد گیوی به استاد ملحق شده است. کوتاه کوتاه و درناک دردناک. ولی چه چاره از مرگ که باید ماندگان بر رفتگان بگریند و این اجبار تلخ روزگار است. فردا بيائيد مسیر بهشت زهرا تا شهر ری را با پای دل بپیمائیم و به گل و گلاب سری بزنيم تا داغ بر داغ آمده را چاره اي انديشيم و هفتاد هزار فرزند داغدارش را تسلیت گوئیم.



....................................................................................



 اي يادگار گرانمايه ي روزگاران مشعشع ديروز،  امروز در روضه ی سبز سعادت عاشقانه های ما را برای استاد بزرگ زمزمه کن. بدرود.  بدرود.بببب


کلمات کلیدی این مطلب :  گلاب ، ريخته ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/2/28 در ساعت : 23:3:32   |  تعداد مشاهده این شعر :  1133


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

دکتر آرزو صفایی
1391/2/29 در ساعت : 0:41:43
درود بر شما جناب شهیدا
بسیار متاسف شدم
روانشان شاد
...
درود بر شما و تمام ادب دوستان
عباس خوش عمل کاشانی
1391/2/28 در ساعت : 23:15:23
درود.سالهاست که ما این استاد فرهیخته ی ایتک فقید را با نام و شهرت حسن احمدی گیوی می شناسیم و نه احمد گیوی.من فقط در زیرنویس اخبار شبکه ی خبر نوشته دیدم احمد گیوی و اینک هم از کلک شما چنین می خوانم.
...
سلام و درود و سپاس.
علی رضا آیت اللهی
1391/2/29 در ساعت : 0:18:30
سلام
خدا رحمت کند استاد احمد گیوی را
زنده باد شاگردان حقشناس استاد احمدگیوی
زنده باد سینا شهیدا
...
درود و سپاس بر شما.
عباس علی استکی
1391/2/29 در ساعت : 11:26:17
با سلام
روحشان شاد
انشاءالله به ائمه معصومین(ع)محشور شوند
سربلند باشید
...
پايدار و سلامت باشيد.
بازدید امروز : 783 | بازدید دیروز : 9,349 | بازدید کل : 123,034,242
logo-samandehi