در وفا داري سر و جان باختيم
بهر ياران عشق و ايمان باختيم
چشم، درياي خروشان شد دريغ!
اشك را چون دُر غلتان باختيم
از ازل تا انتها در راه دوست
در خيال لطف خوبان باختيم
وصل شد اميد شبهاي فراق
روز و شب در پاي هجران باختيم
بي وفايي رسم دوران و دريغ
چشم دل بيهوده گريان باختيم
نيست قيمت سينه ي بي كينه را...
لاجرم ،ما مفت و ارزان باختيم
راه دل پيموده پا طاول زده
در رهش گاهي سر و جان باختيم
اي دريغا اي دريغا عمر خويش
در ره ياري چه آسان باختيم.
(شعري از مجموعه ي"نغمه هاي باران" شعري كه در دهه ي60 سروده بودم)
کلمات کلیدی این مطلب :
به ،
پاي ،
مهر ،
،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/2/20 در ساعت : 13:5:18
| تعداد مشاهده این شعر :
778
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.