ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سعدي شيرازي ، و...


سعدي شيرازي از همٌت مضاعف تا توليد ملٌي !



ميگويند يك نفر يزدي كه مثلا "هفتصد و هفتاد سال شمسي قبل از اين و از ترس مغولان غارتگر و به همراه تجار صادر كننده ي دستباف هاي گرانقيمتش به سرزمين شام رفته بود شيخ شيراز را ديد كه پاچه هاي شلوار قيمتي خود را بالا زده است و به قولِ مردم ما « ور ماليده »،  و به كار گل مشغول است. هر دو ایراني بودند و هر دو شافعي مذهب .

يزدي به نظاره برادر ديني خود ايستاد و پس از لحظه اي دهان به سخن باز كرد كه شيخنا ! چه شده است كه به قول خودت :



گهي بر طارم اعلا نشيني



 گهي بر زير پاي خود نبيني ؟!



شيخ سعدي گفت : ميداني كه «همه قبيله من عالمان دين بودند...» و مرا با گل كاري نيست . اما به سير آفاق و انفس آمده بودم كه به تنگدستي گرفتار و در اين مهلكه ، به ناچار ، مشغول به كار !

تو را چه غم ، كه معلوم است بضاعتي داري و با آن ، شكم سير ميداري!:

سل المصانع ركبا" تهيم في الفلوات . تو قدر آب چه داني که در كنار فراتي؟!

يزدي گفت: زندگي مديد در ديار عرب تو را نيمي عرب ساخته است كه نيمي از شعر خود را به زبان عربي مي سرائي و در اين واحه نان را آب و مرا به جاي در كنار خود  در كنار فرات مي بيني ! ، مردي نسٌاجم و زحمتكش ، صانع و قانع و مقتصد و به گفته خودت :

كس بار مشاهدت نچيند



 تا تخم مجاهدت نكارد





مجاهدت كه همان همٌت باشد كرده ام و مضاعف چنان كه در اين امر الگوي ايراني شده ام . گفته اي و زيبا گفته اي . گويندكه بنا به فصاحت كلامت حتي در ديار عرب به منبر مي روي و به وعظ و خطابه مشغولي.اما باز تو خود گفته اي كه :

دو صد گفته چون نيم كردار نيست ! ...

سعدي گفت اما نه ميتواني با اميران بنشيني و نه به سير آفاق و انفس رفته سراسر جهان را ببيني ! . اگر هم اكنون به كار گل مشغولم استثناء است ! و قاعده در تمكين و تعيٌن و نوشتن نثر و گفتن شعر در هواي خوش شيراز و ناز و تنعم در دربار اتابك ابوبكربن سعدبن زنگي دارم . اما تو نه شعري گفته اي و نه نثري نوشته اي ! .

يزدي گفت : در هواي سرد و خشك زمستاني و به خصوص گرم و سوزان تابستانيِ يزد در چاله شعر بافي مي نشينم و ترمه و يزدي و زري مي بافم و زيب تن سلاطين بزرگ مغرب زمين مي كنم و دم نميزنم . كاري پيش از بيش مضاعف در جهت توليد ملٌي كه نه در وعظ هاي عربي تو است و نه در شعر هاي نغز پارسيت :

سعد يا شيراز خوردي نون مفت

شعر هاي خوب هم داني تو گفت

گر بيايي يزد و نسٌاجي كني

مهره ازفلونت بيفتد جفت جفت!

توليد ملٌيت كو ؟ ؛ کجا کار مضاعف کرده ای و همٌت مضاعف نموده ای که خود گفته ای :

همت بلند دار که مردان روزگار

از همت بلند به جائی رسیده اند

سعدي كه شنيد طایفه مغول هم در ايران دست از قتل و غارت برداشته اند با كاروانيان كوشا و دستان پينه بسته و پاهايي طاول زده و عرق ريزان در بيابان سوزان ، و به ناچار در هر اطرقي گيوه دوزان ! ، به ايران باز گشت و ديگر هوس سير آفاق و انفس از سر بگذاشته گفت :



يك چند به حيرة عمربگذشت



 من بعد بر آن سرم كه چندي



بنشينم و صبر پيش گيرم



دنباله كار خويش گيرم



كه البته اينهمه مطول نويسي در وادي شوخي بود و به مناسب سالروز بزرگمردي چون سعدي شيرازي در اول ارديبهشت و هم اوست كه فرموده است :





به دست آهن تفته كردن خمير



 به از دست بر سينه پيش امير





ونيز :





هركه نان از عمل خويش خورد



 منت حاتم طائي نبرد



 



بالاتر از اين ؟!



 





 



* اين نوشته  دوسال پيش ابتدا در وبلاگ شخصي اينجانب و پس از آن در تعدادي از سايت هاي بزرگ كشور ، و به قرار مسموع سايت هاي مؤمنان خارج از كشور ، منتشر شده است ؛ و حال با حدود يك درصد تغيير در اينجا آمده است . به سوي توليد ملٌي... عزٌت زياد ! 


کلمات کلیدی این مطلب :  سعدي ، شيرازي ، ، ، و... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/30 در ساعت : 14:24:25   |  تعداد مشاهده این شعر :  9042


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس علی استکی
1391/1/30 در ساعت : 22:50:1
درود بر استاد عزیز و بزرگوار
بسیار پخته و بجا مرقوم فرموده اید
بعلاوه سرشار از مهربانی و صداقت است
موفق باشید

سلام
لطف فرموديد
بسيار متشكرم
حمیدرضا اقبالدوست
1391/2/1 در ساعت : 10:56:25
پاینده باشید استاد آیت اللهی درس می آموزم و لذت می برم /یا حق

سلام
شما استاديد و لطف مي فرمائيد حق نگهدارتان
اکبر نبوی
1391/1/31 در ساعت : 3:4:24
درود بر استاد آیت اللهی عزیز و ارجمند
دمتان گرم و سرتان سبز. بسیار زیبا ست و ذوق بکار رفته در آن و حکمت سعدی وارش ستودنی و عزیز است.
سربلندی تان افزون

سلام
ذوق نزد سما ست و همان كه « آمد و گفت » ! مي بينيد كه اشعار زيبا را فراموش نمي كنم . با تشكر بسيار.
حمیده میرزاد
1391/1/31 در ساعت : 21:50:1
سلام بر استاد ارجمند
مثل همیشه زیبا ،مفید وآموزنده بود.خواندم ولذت بردم.
نویسا باشید

سلام
بسيار متشكرم . لطف شماست
علی میرزائی
1391/1/31 در ساعت : 0:41:20
سلام استاد نازنین
از همان خلاصه نویسی های زیبا ودل نشین

حکیمانه ،آموزنده وبه آیین.دست مریزاد

سلام
هميشه محبٌت داريد . متشكرم
مجتبی اصغری فرزقی
1391/1/31 در ساعت : 9:13:5
استاد سلام

استفاده كردم و از خواندن آن لذت بردم


يا علي

سلام
علي مدد كارتان . متشكرم
دکتر آرزو صفایی
1391/2/1 در ساعت : 0:10:34
سلام استاد
خواندم و آموختم از کلام سودمندتان
نویسا بمانید

سلام
متشكر و ممنونم . بسيار لطف فرموده ايد.
میترا داودی نیا
1391/1/30 در ساعت : 17:53:44
سلام استاد بسیار سودمند بود ممنون .موفق باشید

سلام
بسيار ممنون و متشكرم . ضمن خوش آمد به صفحه بنده كه براي نخستين بار است
سید محمد آتشی
1391/1/30 در ساعت : 17:19:41
سلام استاد
مثل همیشه مفیدوسودمند
سلامت باشید

سلام استاد
مرحمت فرموده ايد . بسيار متشكرم
مصطفی پورکریمی
1391/1/31 در ساعت : 1:32:47
سلام جناب استاد آیت اللهی گرامی

از این پستتان هم بسیار مستفیض شدم . راستش فقط نمی دانم تأکیدتان روی" یزدی شافعی و....هردو شافعی" برای چیست ؟؟؟؟

سلام
بسيار متشكرم
بنا به مطالعات بنده اكثرمردم يزد در آن زمان شافعي بوده اند . اينجا خواسته ام مذهب سعدي را هم ياد آوري كرده باشم . از لطف شما متشكرم
سید حسن سعیدزاده بیدگلی (صهبا)
1391/1/31 در ساعت : 0:50:37
با سلام
متن مفید وجذابی بود.مانا باشید استاد عزیز

سلام
نظر لطف شما است . متشكرم
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/1/31 در ساعت : 11:53:54
سلام و عرض ارادت خدمت استاد آیت اللهی عزیز و ارجمند
از خواندن این مطلب زیبا و دلنشین بسیار لذت بردم . دست مریزاد و شاعرانگی و واژه آراییتان مستدام و مقبول
استاد بزرگوار ، با خواندن این مصراع سعدی : دو صد گفته چون نيم گفتار نيست ! ...
در مطلب شما فکر کردم نکند کردار و گفتار هم (مثل زن و مرد ،) در طول این هفتصد و اندی سال ، با هم به توافق رسیده اند که از حقوق مساوی و به اصطلاح برابری برخوردار باشند .
یا این که سعدی علیه الرحمه از آنسوی مرزهای حیات ، با تلگراف ، سویفت یا ایمیل اصلاحیه فرستاده و گفته به جای کردار بنویسید گفتار .
برداشت دیگر این بود که نکند حضرت سعدی فقط کلام دلنشین خودش را گفتار به حساب می آورده و سخن دیگران را گفته ( یعنی در حد ّ پشم ) هم حساب نمی کرده.
همه ی این فرضیات را به صورت علی الحساب در قسمت آماده باش ذهن نگاه داشته ام تا پاسخ شما را دریافت کنم که کدام فرضیه پذیرفتنی تر است ، مگر این که استاد تأیید بفرمایند در مصراع مذکور اشتباه تایپی صورت گرفته ، هنرتان هماره همراه وسلامتی و سربلندیتان برقرار باد.

سلام استاد
به خدا قسم از خواندن نوشته شاد و سرزنده و مفرٌح و طنز آميز شما به قدري خنديدم كه فكٌم درد گرفت ! با با شما كه استاد طنز هستيد چرا طنز نمي نويسيد ؟ اگر چه تقريبا" شعري از شما نخوانده ام كه طنزي بسيار زيبا در آن نديده باشم . دست مريزاد كه از نوشته تان بسيار لذٌت بردم . به چشم ، متن را تصحيح كردم ؛ و با ارادت مزيد و تشكرات فائقه...
علی میرزائی
1391/1/31 در ساعت : 10:56:23
سلام استاد نازنین وعزیز
بسیار حکیمانه ،ادیبانه ،آموزنده ودل نشین است
نثر متفاوتی خواندم با همان سبک و سیاقی که
ذاتی ومخصوص شماست
زنده باشید

سلام به دوست گراميم
بنده كوچكتر از اين حرفها هستم . نظر لطف شماست .
بازدید امروز : 1,826 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,223,033
logo-samandehi