بر سر تذكره نويسي آقاي بيگي در مسير راهي در بمبئي بحث بالا گرفته بود:
عبدالملكيان: من برگشتم ايران آيينه در غبار بيگي را خلاصه می كنم در 30 صفحه اسمش را هم مي گذارم "آيينه جيبي" قطعش هم كوچولو! هر كه هم خواست بذاره جيبش!
قزوه: اسمشو بذار آيينه جيبي بي غبار!
احتشامي: جناب آقاي بيگي! كار (تذكره نويسي) شما يك كار بسيار بي ارزش است. (همه دوستان دست زدند به افتخار اين حرف و خنديدند).
قزوه: چله چله مستم حالا...
احتشامي: تذكره ها شعراش مهم نيست. چون اكثر شعراش مذخرفه. تذكره ها از نظر اطلاعات اجتماعي ، صنفي، آييني و اينجور مسائل مهم هستن. مثلا مينويسند ميرزا غياث الدين از بزرگترين زری بافان عهد صفوي بود...
بيگي : آوردم اينا رو...
احتشامي: اين شعرش كه مهم نيست خودش مهمه...
بيگي : تو چه استاد دانشگاهي هستي كه نميذاري دانشجو چيزاي ديگه رو هم بدونه...
احتشامي: ببين!... گوش كن... شما فقط شعر بگو نمي خواي تحقيق كني!.... (صداي خنده همه)
خسرو احتشامي: احمد شاملو با همه هارت و پورتي كه داشت بدترين حافظ را بيرون داد و آبروي خودشو برد به خاطر اين كه اصلا به متون قديم ايران تسلط نداشت. لذا من از آقاي بيگي خواهش می كنم اين يك مقدار آبرو را هم خراب نكنند.
عبدالملكيان : آقاي احتشامي خيلي عالي بود. فرمايشتون کاملا درسته!...
بيگي (براي اينكه بحث را عوض كند): آقاي يك اصفهاني تحصيل كرده اين جمله سعدي را ...
افشين علا: آقا شوراي امنيت بايد دخالت كند. جنگ شما هسته اي شده. هي داريد به هم مي زنيد بابا!...
عبدالملكيان: آقاي بيگي حرف رو عوض نكن!... آقاي احتشامي يك فرمايش درستي رو مطرح كردند نياز به جواب دارند...
... و بالاخره بيگي موفق شد حرف را عوض كند!
تصاوير مرتبط:
http:\\irafta.com\admin\image\uploded\000299435911869789359221.jpg
http:\\irafta.com\admin\image\uploded\000225310981479683781290.jpg
http:\\irafta.com\admin\image\uploded\00022253459289555946127.jpg
http:\\irafta.com\admin\image\uploded\0002466340366421440189927.jpg