عاطفهی صبحي و
لبخند عشق
و رمز گشايش بال فرشتگان،
نام بلند توست
و علم و عقل
باران اقرأ است كه ميبارد
و نور
ردّ گام براق توست
در معراج تا هميشه
از مكّه تا مدينه
و تا سدرهی آخرين
و هنوز روزانشبان
چونان چكاوكان در بالهاشان
خاطرهی گرمي تو را
حفظ كردهاند.
آن شب كه آن درخت آخرين
با نگاه مهربانت
شكوفه بست.
خوشا به كلماتي
كه از لبان تو ميتراوند
كه نگاه واژگان به سعادت
ميرسند.
آه! اي بزرگ!
دنيا جغرافيانميشناسد
دلها بيمرزند
و جهان گويا گويیست
در دستان تو كه دست مهربانت را
بر سر هر پنج اقيانوس كشيدهای
و دلواپس هميشهی انساني...
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:12:49
| تعداد مشاهده این شعر :
1074
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.