شاید تقصیر ِ کوچه هاست................
آن قدر قدم نزدم
که کفشهایم گم شد
و کوچه ها فهمیدند
مادرم سالهاست بدرقه ام نمی کند
نمیدانم چگونه خورشید با اینکه سرد تر از دیروز است
باز هم در آسمان قدم می زند
شاید تقصیر کوچه هاست
که مرا نمی برند
شاید کفشهایم را خورشید دزدیده است
که اینگونه قدم می زند
باید از مادرم بپرسم
چرا سالهاست
کوچه ها نفهمیدند
کفشهایم مقصرند یا خورشید؟؟؟................
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/11/25 در ساعت : 9:47:34
| تعداد مشاهده این شعر :
1051
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.