جهان میدان بازی هاست... اما تا کجا بازی؟
بگیر این گوی و این میدان... شما بازی و ما بازی
بزن ... فریاد کن ... اما حقیقی نیست بازی ها
بزن ... فریاد کن ... حالی ندارد بی صدا بازی
بگیر از مار و پله بازی این کودکان عبرت
مکن با پله بالا رفتنت چون مارها بازی
شما بازیگر نقش که اید؟ ای نقش تان بر آب
الا ای تلخکان و دلقکان تا کی ادا بازی؟
سوی محراب هم بردیم دل ها را و بازی بود!
خدا را! توبه کردن های ما هم شد دعا بازی!
شبیه بچه ها سرگرم بازی هاست دنیامان
نمی پرسی چرا دنیا...؟ نمی پرسی چرا بازی....؟
نقاب از چهره ات بردار دیگر پرده افتاده ست
جهان میدان بازی هاست اما تا کجا بازی؟
بهمن ۱۳۸۷- دهلی نو
کلمات کلیدی این مطلب :
بازی ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:10:11
| تعداد مشاهده این شعر :
925
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.