با سلام واحترام وخسته نباشید .
سروده ی شما چند برداشت از چند شاعر داشت که تمام تلاشتان این بود که این برداشت ها چندان لطمه ای به شعرشما نزند (مادرم -آب وآیینه و قرآن دردست -از عبدالملکی) و...
وصدای پرمرغیست که دائم جاریست
کفتر همسایه
باز از حادثه ها برگشته
خبری آورده
پروبالش زخمی
تن هر صاعقه ای می لرزد
و صدای پرمرغی که کفترهمسایه است دائما جاری ست وباخودش خبری آورده با بال وپرزخمی که این خبر تن هرصاعقه را می لرزند ، جسارتا آن خبرکدام بود؟!(بابرداشت معنایی از شعرسهراب سپهری)
و همین پرش ها تا انتها ادامه دارد.
مادرم
آب وآیینه وقران در دست
می گیرد بالا که رود از زیرش
( آب و آیینه وقرآن باید یک خبر از یک سفر بدهد در رسم ما ایرانیان ) : مادرم آب و آیینه دردست بالا می گیرد که از زیرش برود) ؟!!!
خاطره کز لب این حادثه ها می گذرد
................................................
ممنون از حضور ونظرتان.این سروده وشباهت بعضی قسمتها با شعرای دیگر کاملا تصادفی وعمدی نبوده.ومن اصلا ان شعر عبدالملکی را نخوانده ام
چه همه سوال؟؟؟فکر کنم کل شعر را باید تفسیر کنم!!!
قاصدک وکبوتر نماد خبررسانی از کسی هستند که ما منتظر اوییم.وهمیشه دلهره امدن یا نیامدنش را داریم!! زمان دیرین یعنی مدت زمان زیادیست
همیشه بچه ها بعضی گلها وقاصدکها را لای دفترهایشان می گذارند.تا نگهشان دارند.
برای بعضی مسافرها فقط خاطره اش برایمان می ماند
وزمان دیرین است ( دیرین بودن زمان دراین قسمت یعنی چه ؟!)
و درانتها قاصدکی که (دربردفتر) جادارد ؟! در دل دفتر و...
موفق باشید