من و دیدار نبی این چه خیال است اینجا؟
نور باریده مگر شهر وصال است اینجا
این مدینه ست خدایا که من اش می بویم؟
یا که خواب است و سراب است و خیال است اینجا؟
بی قرار حرم ام دست و دل ام می لرزد
این چه شور است و چه غوغا و چه حال است اینجا؟
این چه بانگی ست خدایا که به جان می شنوم
مگر این صوت دلاویز بلال است اینجا؟
آسمان آینه گسترده به باغ حرمین
روح، چون زمزم پاکیزه زلال است اینجا
حال شوریدگی ام را به تو چون شرح دهم؟
که زبان قلم ام ساکت و لال است اینجا
این چه جایی ست که آیینه در آیینه زمین
غرق زیبایی اسماء جمال است اینجا
ذهن را وسوسه ی زحمت فرداها نیست
همه عشق است، نه قیل است و نه قال است اینجا
بال گسترده کبوتر به سراپای بقیع
سایه را بوسه ی این خاک، مجال است اینجا
آبشار مَه و خورشید و ستاره ست بیا
دل سودازدگان غرق شلال است اینجا
باغ درباغ شکوفایی جان ها بنگر
حیف ازآن باغچه ی روح که کال است اینجا
مدینه ی منوره
22/1/88