ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



«دلخوش به یک چراغ»
«به شاه چراغ علیه السلام»
 
وقتی کبوتران خیالم
در اوجِ آسمانِ ضریحت
پرواز می کنند,
باید طبیعتاً خبری خوب...
یک اتّفاق سبز بیفتد!
من سال هاست
در انزوای خویش
ساکت نشسته ام
مانند یک کلاغِ روی سیم های برق
مانند آن درخت پیر
در جنگلی کبود.
مانند هاجرم,جَر جَر جَر
این قطره ها، به گونه ی زردم شناورند...
این دختر جوان
در آسمان زندگی اش یک ستاره نیست,
در شعرهای او
حرف از بهار و آینه و  استعاره نیست.
یک ریز می دوم
دنبال چشمه ای.
 مانند آن زنم
در انزوای یک شب تاریک
دلخوش به یک  چراغ!
در چارچوب آینه 
تصویری  از ضریح تو را رسم می کنم
من درک می کنم
اندوه بی شمار درختان باغ را
دور از وطن، به غربت خود فکر می کنی
با رنجی از فراق برادر
آن هم برادری که جهان وامدار اوست
خورشیدمهربانی 
در دست های اوست...
من درک می کنم
آن زخم کهنه را
در«خانِ زانیان»
با چل هزار لشکر جرّار، در نبرد.
با این همه
با ضربه های خنجر«قُتلُغ»
در زیرِتلّ خاک 
پیوسته ایستاده ای!
پیمان رستگاریِ تو، مُهر می شود
مانند رستگاری مولای مان علی.
همواره مادران جهان راست گفته اند
سوگند!
سوگند می خورم به سویِ گرم این چراغ!
هرچند واقفم، به خدا! نیستم زلال
اما تو فکر کن 
نامم شبیه خواهرتوست
در سرزمین خویش چنین مانده ام غریب!
این دست های خالی من
مشتاق عطر سیب...
آه! ای چراغدار!
تاریکیِ مسیر مرا، روشنی بیار!
 
1_خان زنیان:مکانی در هشت فرسنگی شیراز.
2_قُتلُغ خان:قاتل حضرت احمد بن موسی معروف به شاهچراغ علیه السّلام.
کلمات کلیدی این مطلب :  چراغ ، قتلغ ، ضریح ، لشکر ، وطن ، فراق ، برادر ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1398/9/18 در ساعت : 11:53:30   |  تعداد مشاهده این شعر :  199


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

خدابخش صفادل
1398/9/18 در ساعت : 20:0:17
درود
شعرنیمایی با مفهوم آیینی، کار خوبی است. دوست داشتم بخوانم. میان دردها و دغدغه های یک زن، درجامعه ی امروز، با مفهوم آیینی مانند درد ها و دغدغه های شهیدی همچون شاهچراغ ،پیوند خوبی برقرار شده است . شاید همین پیوند شعر را خواستنی کرده است. پیروز باشید.
بازدید امروز : 8,804 | بازدید دیروز : 15,478 | بازدید کل : 122,525,403
logo-samandehi