ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مثنوی بارانی آه
یاد یاران ام ،به دل سدی زدم
دربساط حادثه، نقدی زدم
اشک گشتم درشب این سالها
شرح هجران گشته ام درآه ها
سوزماندن درشب پروازها
چشم هجران میشودآوازها
اشک وسوزم سخت ویران می کند
آه سرداین خانه زندان می کند
آه یاران ،یک موافق ؟راه کو
چهره سجاده ،درد چاه کو
در شب بی درد مردان زمین
جسم زیبای جوانی روی مین
درهجوم وحشی این دردها
شرح آتش می شوندنامردها
آه سختم ،پیکری از سوزها
خانه در تزویر شد این روزها
درشب غفلت زراه مردها
درسرهر کوچه اند بی دردها
صورت درد م و باران دیده ام
خانه ،در اندوه یاران دیده ام
کوچه ی دردی به آه مادرم
چهره ی زردی به خط آخرم
آه امشب کوچه دربیدادسوخت
مثنوی ها در شب فریاد سوخت
هان عزیزان چهره ها را خواب برد
قصه ی این غصه هاراآب برد
ناله ی آخر شدم این روزها
چشم بارانم به جنگ افروزها
در شب قناسه بار ان ،رمل ها
درس خون را می نوشتنداهل ها
آه یاران نامه هامان آه شد
یادمان جبهه مان بی گاه شد
نامه ی این جبهه هارابادبرد
قاب اشک مادران را یاد برد
مثنوی دردم وباران شدم
نقد عزت های این دوران شدم
شرح دردم مثنوی های فراغ
شرحی ازیاران وروزاشتیاق
مثنوی دراشک باران ،آه سرد
ختم پایان می شوم درآه مرد
آه یاران درکَمِ ،اندیشه ها
خودبخوددردیم ما درریشه ها
آه یاران انقلابی در ولایت ما زدیم
قصه تکراری درد هدایت ما زدیم
آه یاران با ولایت مانده ایم
دردعشقیم روایت خوانده ایم
آه فرزندان روح الله در روز عمل
می کنند،این بی ریشه گان پر دغل
آه یاران ،یک علی یک چاه درد
این همه آشوب ها درفکرسرد
ریش هامان کیش هاشان بشکند
این همه اندیشه هاشان بشکند
ما همه چشم انتظار و روزها
چشم باران می کشیم امروزها
تیردردیم چنان آرش رویم
چون علی گوید، دل آتش رویم

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1398/9/8 در ساعت : 13:57:0   |  تعداد مشاهده این شعر :  158


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 8,386 | بازدید دیروز : 7,106 | بازدید کل : 122,544,546
logo-samandehi