ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مسجد و دیر و کنیسا و عبادتگه راز

در مسیرت اگر ای دوست به ایران گذری
مردمِ دیده به رقص آید و خندان نظری

گر چه مشتاق حضورت شده ام فاتحِ جان
به من تشنه جگر جام بده کوزه گری

صانع جسم منی ای به تحیّر مانده
به چه من بنگرمت روحِ خدا  نوحه گری

دل که هر واقعه تلخ گران جانی دید
چون شنیدی به سر و پا زدی و می نگری

قصّه غصّه این دیر خرابات دلا
تا قیامت نشود چاره به دین تاجوری

مگر ای طالع حُسن جلوه کنی دنیا را
از سر شوق صفا صلح دهی تاج سری

مسجد و دیر و کنیسا و عبادتگه راز
چشم بر در که تو آیی دل ما را اثری

جامعه دهکده را دین خدا صلح دهد
ای ابر قدرت دوران تو چرا منتظری

نکند مثل من خسته جگر از زاری
گوشه خانه شدی می نگری خون جگری

منتقم از چه جهت  ، از جهتِ خلق خدا
منتظر تا که بیایی بزنی یک دو سری

سر که بر مسند قدرت چو بشد صرف چه غم
مگر آن سر نه به خدمت زدنی نیست بری

بنگر بر من و بر حال نمک خورده زخم
تا ببینی چه کشم صاحب عصر از ضرری

ولی اله بایبوردی


موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1398/8/21 در ساعت : 20:45:25   |  تعداد مشاهده این شعر :  193


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 2,159 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,958,552
logo-samandehi