ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ha; [gf;

اشک جلبک

کم واسطه کن قاصدک را، باد بادک را.
در، آسمانم در نیاور دادِ اردک را.
از بچه بازی دست برداری اگر روزی.
در دست خود می بینی آرام این عروسک را.
تندی مکن جانم، کمی با من سیاست کن.
در دست خود با رُز عوض کن جای میخک را.
احساس، در زندانِ رویت منجمد گشته.
وقتی نمودی رو سفید از خویش تلخک را.
در پای تو دل، مرغِ بسمل شد، نمی بینی.
بگذار بر بینی کمی انصافِ عینک را.
جز من کسی خواهانِ چشمت نیست، عاقل باش.
کم در بیاور اشک هر لبخندِ جلبک را.
بر بخت تاریکت کمی کمتر لگد بنداز.
آخر تو کی آموختی فرهنگ جفتک را.
این پچ پچِ در گوشی ات با دیگران در باغ.
رنجیده خاطر کرده حتی جیر جیرک را.
پَر دِه زِ دورت این کلاغانِ مزاحم را.
سیمرغ گیر از سینما نقش مترسک را.
بر نسیه دادی نقدیِ حلوای عشقم را.
محتاج بودی می شکستم مِهرِ قلک را.
دم دم مزاجی کز جدایی دم زدی، بردار.
از روی فکرم سایه ی سنگین بختک را.
هنگام کوچم بدرقه لازم ندارم که.
بر بام عشقت کرده ای وابسته لک لک را.

گرچه اهل سرودن اشعار عاشقانه نیستم اما گاهی شعر بی آنکه خبر کند از راه می رسد

غزلی عاشقانه با درون مایه طنز
رسول رشیدی راد(مجتبی) 1398/05/05

 

 

 

کلمات کلیدی این مطلب :  عشق،می بینی،حلوا ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1398/5/5 در ساعت : 15:16:39   |  تعداد مشاهده این شعر :  209


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 7,153 | بازدید دیروز : 9,286 | بازدید کل : 123,304,552
logo-samandehi