آیینه های پاک
با شستشوی صورت خود دیده وا کنیم
فکری برای پاکی آیینه ها کـــــنیم
آیا به دور فاصله ها خــط کشیده ایم
تا در کنار بودن ِ خود را جـدا کنیم
فرصت کم است و باد خزان در کـمین ما
تا فرصت است درد زبان را دوا کـنیم
چــیزی نمانده تا که ببندیم بار خود
بی توش و نوش مانده به صحرا چه ها کنیم
پروا مکن ز نازکی پرده ی خــیال
این شیوه نظربه جهان را،رها کنیم
از این طریق ره نبرد کـس به مقصدی
مقصود و مقصد دگری دست و پا کنیم
باید کـه شست صورت و سیرت دوباره دید
با شستشوی صورت خود دیده وا کنیم
مصطفی معارف 28/9/1390 کرج
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/10/6 در ساعت : 8:1:55
| تعداد مشاهده این شعر :
905
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.