ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نذر حضرت خورشید
" مثنوی عشق "
نذر حضرت خورشید
 
 
روزِ ازل بود و به نقل از قلم ...
هستی ما بود فنا در عدم
 
عقربه ها  ثانیه کم داشتند
سر به گریبانِ  عدم داشتند
 
غیرِ وجودِ تو دگر هیچ بود
زلفِ پریشانِ تو پُر پیچ بود
 
چشمِ خمارت غمِ پیوسته داشت
گونه ی تو حالتِ برجسته داشت
 
طرّه ی تو تا خمِ ابروت بود
لعلِ لبت خوشه ی یاقوت بود
 
مردمکت مشکی و چشمت بلور 
طاقیِ ابروی تو محرابِ نور
 
روی تو در نور تو مستور بود
نور علیٰ نور علیٰ نور بود ...
 
چون تو یکی ‌گوهرِ بحرِ وجود ...
در صدفی حبس بماند چه سود !؟
 
حیفِ تو و اینهمه زیبایی ات 
باده شده مونسِ تنهایی ات 
 
حال دگر وقتِ شکوفایی است
جلوه یِ ذاتِ تو تماشایی است
 
آمده آن دَم که سبو بشکنی
باید از این میکده بیرون زنی
 
زد به سَرت ... شورِ جنون ناگهان ...
بارِ دگر  باده زدی بی امان
 
باده زدی .. مست شدی .. تاختی ...
رقص کنان آینه ای ساختی
 
آینه ای منعطف و صیقلی
پرتوِ حُسنِ تو در آن منجلی
 
جام جمی ساده و بی حاشیه
پُر  ز  ثبوتیّه ... کم از سلبیه ...
 
آینه ای در خورِ سیمای تو 
تا که شود همدمِ شبهای تو
 
این اثرِ خاص که لیلای توست
ناب ترین گوهرِ دریای توست
 
جامِ جهان بینِ  تو  کارآمد  است
کلّ جهان ... خالِ  لبِ احمد است
 
او که ز صهبایِ تو نوشیده است
منزلتش بر همه پوشیده است
 
خلقتِ او قلّه ی اعجازِ  توست
جلوه ی او صورتِ ایجازِ  توست
 
او که بشر نیست ... یقیناً خداست ...
گاه بدین جلوه .. گهی ماسواست
 
بینِ شما فاصله یک تارِ موست
آینه با صورتِ دلبر  نکوست
 
جمله احد هستی و او احمد است
مثنوی عشقِ شما مُمتد است
 
میم در آن برهه شده وا گرا ...
ورنه چه فرقی ست میانِ شما
 
 
 
مهران ساغری
شعر نبوی
 
 
۹۷/۰۹/۳
کلمات کلیدی این مطلب :  ازل ، قلم ، عدم ، احد ، احمد ، چشم ، نور ، مهران ساغری ،


   تاریخ ارسال  :   1397/9/3 در ساعت : 19:57:30   |  تعداد مشاهده این شعر :  531


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید روح الله باقری
1397/9/4 در ساعت : 15:56:9
احسنت مرحبا
خیلی زیبا و طرب انگیز....
ساغری بود از جام مهر
مهران ساغری
1397/9/26 در ساعت : 17:39:56
عرض ادب
ممنون از لطف شما
بازدید امروز : 9,218 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,173,529
logo-samandehi