ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



رازدل

آهسته بگوشم سخنی پیر مغان گفت
درد دل خود را بر هرکس نتوان گفت
 
پرهیز کن از صحبت نااهل که نا اهل
آنرا که نهفت از تو به غیر توعیان گفت
 
مگشای به پیش همه کس سفره دل را
نتوان که به پیش همگان سر نهان گفت
 
این سفره سزاوار کسی است که با عشق
 جان ازتوکه بشنید به قربان تو جان گفت
 
آن هرزه دهان راز مرا بی کم و بی کاست
چون باد به هر کوی و گذر نعره زنان گفت
 
با من به زبان نگه آهنگ سخن کن
بس راز جگرسوز که نتوان به زبان گفت
 
صد پرسش بی پاسخ اگر بود دلم را
پاسخ همه را با گذر خویش زمان گفت
 
رازی که بهاران  نتوانست بگوید
باخش خش یک برگ بمن بادخزان گفت
 
تا زنده ام ای دوست به فریاد دلم رس
زان پیش که گویند فلان ترک جهان گفت
 
علی شهودی بستان آباد
تبریز _18 مهر 1397

کلمات کلیدی این مطلب :  پیرمغان ، رازدل ، اغیار ، یار ، سفره دل ، شهودی ،


   تاریخ ارسال  :   1397/7/19 در ساعت : 15:11:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  745


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

اکرم بهرامچی
1397/8/9 در ساعت : 22:54:29
رازی که بهاران نتوانست بگوید
باخش خش یک برگ بمن بادخزان گفت
دست مریزاد
علی شهودی
1397/8/12 در ساعت : 7:32:53
سلام و سپاس
بازدید امروز : 26,713 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,191,024
logo-samandehi