ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تماشا
 
نیفتد از فرطِ غفلت آنی به چنگش آئینه سان تماشا
کسی که حظّ در تمامِ عمرش نبرده یک کهکشان تماشا
 
شکوه شب زنده داری ای را نبسته طرفی، گمان نپرور
که کور شب را چو ماهِ تابان نکرده از آسمان تماشا
 
نگو حیا با نگاهِ انسانِ پاک طینت ندارد الفت
چرا سراسیمه می گریزد همیشه از قلتبان، تماشا؟
 
کسالتی تا نبود پیدا، نشاطِ کس بر ملا نگردید
اگر بهاری نبود هرگز ندارد آری خزان تماشا
 
نکن تحاشی از التهابی که در دلت کرده گل، ندارد
کمین گریزیِ حیرتت چون گزیری از بالعیان تماشا
 
جوانی ات را تباه اگر کرده ای ملامت ندارد آیا
که کرده ای ذلَّت خودت را فقط در این عنفوان تماشا؟
 
رسیده باشد گزندی ات بر نگاه اگر از حیاگریزی
چه عایدت می کند دمادم مگر به غیر از زیان تماشا
 
دو چشم خود را بدون پروا بیا و از حدقه در بیاور
تمام اگر می شود بغایت به زعمت ای جان گران تماشا
 
وداع با خود نکرده سقراط اگر چه در خلسه رفت جانش
که بر نبسته ست رخت از جان به جرعه ای شوکران تماشا
 
نمی سزد جز شرر بشر را به ضرس قاطع،  بدون تردید
اگر که در هر دو چشمش آسان نکرده است آشیان، تماشا
 
درنگِ آهت درون دل جز دلیلِ دلمردگی نباشد
نشانده کم بی تکلّف آهی به روی هر پرنیان تماشا؟
 
به روز حشری که می گریزد برادر از خواهرش هراسان
چگونه باید کند خدایا رم از تماشاچیان، تماشا؟
 
بیان شود چون پشیزی ارزان عیان اگر شد نهان انسان
چه خوش خیالی گمانت است  این نمی کند وا زبان تماشا
 
دوانَدَت ریشه یأس در جان چه می گریزی؟ امان نداری!
گریزگاهی نیابی آنجا، بریده زیرا عنان، تماشا
 
اگر که بی چشم و رو لعینی به زیر برف آوَرَد سرش را
خیالش آسوده - تخت - باشد در این سراپرده زان تماشا!
کلمات کلیدی این مطلب :  تماشا ، قلتبان ، پرنیان ، ضرس قاطع ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1397/5/20 در ساعت : 18:31:41   |  تعداد مشاهده این شعر :  584


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

اکرم بهرامچی
1397/5/22 در ساعت : 23:24:2
سلام و عرض ادب
نکن تحاشی از التهابی که در دلت کرده گل، ندارد
کمین گریزیِ حیرتت چون گزیری از بالعیان تماشا
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من که معنیشو نفهمیدم
بازدید امروز : 31,836 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,196,147
logo-samandehi