نقدی بر غزل "گناه عشق" حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)
"برگرد خوبِ من! قدمی اشتباه کن
حتی بیا به خاطرِ عشقت گناه کن!"
متأسفانه، مطلع غزل، با وجود" خوبِ من!"، خوب آغاز نمی شود و با حشو همراه است.
در مصراع نخست، معشوق، تأکید دارد که معشوقه اش برگردد و با وجود این، عبارت " حتی بیا" در مصراع دوم، زاید بر کلام بوده و از سویی، غزل با مستقیم گویی و شعارزدگی آغاز می شود و جالب این که در مصراع پایانی، غزل شکل "ردالمطلع بالنتیجه ای" به خود می گیرد و شاعر، بیانه صادر می کند مهر تأییدی نیز بر آن می زند!
در بیت سوم:
"حالا که صبر و اشک، براهینِ محکمی ست...
چشمانِ خیس و منتظرم را گواه کن"
نخست این که واژه ی " براهین" دست کم در این اثر، " زمخت" نشسته است و بعد، شاعر برای بیان "صبر و اشک "، در ذهن مخاطب، هیچ قرینه و نشانه ی قابل دفاعی از خود نشان نمی دهد و کلمه ی " حالا" نیز برای پرکردن وزن در شعر جای می گیرد.
همزمان، قافیه و ردیف در مصراع" چشمانِ خیس و منتظرم را گواه کن " کهن گرایی را بر شعر تحمیل کرده است؛ چرا که " گواه کردن" به معنی امروزی " شاهد گرفتن " به ضرورت قافیه و ردیف، آورده می شود.
متأسفانه باید بپذیریم، مستقیمگویی و شعارزدگی و حرفهای خطی، سبب شده است با غزلی کاملاً عادی و فاقد نکتهپردازی و شاعرانگی روبرو باشیم و اما از آن جایی که با توانایی های فراوانی از شاعر گرامی در خلق غزل سراغ دارم، حتم این سروده از غزلیات نخستین وی بوده است.
برای همشهری عزیز، جناب حسین احسانی فر (رهای لنگرودی)، شاعر خوش آتیه و پرکار سایت موفقیت روز افزون آرزومندم.
حسین احسانی فر
1397/5/7 در ساعت : 13:2:30
سلام و عرض ادب خدمت برادر هم تبارم
سپاس از اینکه نسبت به سروده حقیر عنایت فرمودید.
فرمودید که با وجود «برگرد» در مصراع اول ، آوردن «حتی بیا» در مصراع دوم حشو است.حال اینکه چنین نیست.در تداول عام فرضا می گوییم : «محض رضای خدا بیا و فلان کار رو بکن».در این جایگاه «بیا» به معنی حاضر شو که فلان کار را انجام دهی است و نه بر کسی وارد شدن.نظر حقیر این است که آوردن بیا در این جایگاه بر حسن مطلع می افزاید.تا نظر شما و دیگر اساتید سایت چه باشد.با این توضیح جایگاه مصراع آخر نیز مشخص می گردد.
در خصوص واژگان کهن و کهن گرایی نظر حقیر این نیست که استفاده از هر واژه ای که قبلاً استفاده می شد امروزه جایز نباشد.بلکه نظرم این است که اگر معنای واژه کهن آنقدر مبرهن و ملموس باشد که مخاطب(به معنی الأعم) برای دریافت معنای آن به اندک تکلفی نیفتد ، بهره گیری از آن در غزل امروز بلا اشکال است.
در آخر باز هم این حسن عنایت حضرتعالی به حقیر سپاسگزارم.
|