ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ترانه امیدواری
«ترانه امیدواری»
 
 تنها تویی بهانه ی این حسّ جاری ام 
خرسند ازاین بهانه،ازاین همجواری ام
 
لبخند می زنی نفسم تازه می شود
احساس می کنم که سرا پا بهاری ام
 
حتما تورا سرشته خدا ،تا دراین کویر
یک روز عاشقانه بیایی به یاری ام
 
شکرخدا که صحبت گل شد نصیب من
با دست های خالی و با این نداری ام
 
مدیون چشم های تو هستم،مرا ببخش
مردی پر ازهمیشه ی این شرمساری ام
 
باطرز چشم های تو،در خود شکفته ام
سرشار از ترانه ی امید واری ام
 
با گیسوان سرزده از زیر روسری
داری به دست های جنون می سپاری ام
 
با این حلاوتی که به من خیره می شوی،
هربار بیشتر بشود بی قراری ام 
 
مانندیک کتاب به جا مانده از قدیم
ازسال های دیر،تورا یادگاری ام !
 
درذهن خود همیشه قدم می زنم تورا 
پیوسته در خیال تو چون رود جاری ام
 
کلمات کلیدی این مطلب :  بهاری،جاری،صحبت،امید،کتاب،کهنه. ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1397/1/5 در ساعت : 10:19:7   |  تعداد مشاهده این شعر :  786


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حنظله ربانی
1397/1/5 در ساعت : 13:3:46
جناب صفادل !
سلام!
این بیت :
با این حلاوتی که به من خیره می شوی ،
هر بار بیشتر بشود بی قراری ام

فعل ( بشود ) به نظر نمیاد بایستی ( می شود ) باشه ؟
اگه اشتباه می کنم عذر میخوام
عباس خوش عمل کاشانی
1397/1/6 در ساعت : 20:50:44
استاد «خدابخش صفادل» که ارادتمند ، ایشان را «صفابخش خدادل» هم می نامم یکی از نخبه شاعران غزلپرداز معاصرند که شهد کلامشان در مذاق دل و جان خوش می نشیند و روح را جلا و صفا می بخشد.
غزل زیبای «ترانه ی امیدواری» شان را می خواندم که متوجه شدم حضرت استاد در این غزل هفت بار از کلمه «این» استفاده کرده اند.
دربیت اول از «این» سه بار استفاده شده است:
تنهـــا تویی بهانه ی ایــــن حسّ جاری ام
خرسند از این بهــــانه از این همجواری ام
در این بیت شاید به خاطر استفاده از «این»های سه گانه بشود گفت «حسن مطلع» رعایت نشده است.
«این»مصراع اول که به چشم می آید شاید مخاطب بپرسد «کدام حسّ جاری» که به «این» نشانه خورده است؟ اگر شاعر استاد به جای «این حسّ جاری» می فرمودند:«احساس جاری»آیا اشکالی در شعر بروز می کرد؟:
تنهــتا تویی بهانه ی احســــاس جاری ام
خرسند از این بهــــانه از این همجواری ام....
چه بسا شاعر استاد می خواسته اند از «حسن همجواری» در مصراع دوم استفاده کنند ؛ اما به دلیل رعایت وزن به هیچ روی نتوانسته اند «حسن همجواری» را در مصراع بنشانند.
در بیت دوم از ضمیر اول شخص مفرد به شکل و طور «م» سه بار استفاده شده است.آیا به این دلیل می توان اشکالی به بیت وارد کرد؟ عروضیّون سلف کاربرد سه گانه ی ضمیر را محلّ اشکال می دانند ؛ اما معاصرین خیر.
در مصراع اول بیت سوم کلمه ی «حتمآ» آمده که ارادتمند هرچه شعر شاعران قدیم را بالا و پایین کردم حتی به یک مورد کلمه ی «حتمآ» بر نخوردم و بدین دلیل شاید بشود گفت که این کلمه صبغه ی شعری ندارد.چه بسا اگر حضرت استاد از کلمه ی «شاید» به جای «حتمآ» استفاده می کردند حرف و حدیثی از آن نوع که پیش آمد ، رخ نمی نمود.مورد دیگر در این مصراع باز وجود «این» است که پشت بندش «کویر» آمده است.کویری که با وجود «این» شاید یکی بپرسد «کدام کویر؟».
در مصراع اول بیت چهارم وقتی از «گل» حرف به میان می آید مخاطب در مصراع دوم به دنبال «خار» می گردد تا به آرایه ی تناسب برسد؛اما چنین آرایه ای موجود نیست.آیا اگر حضرت استاد مصراع دوم را چنین می پرداختند طبع آشناتر نبود؟:
شکر خـــــــدا که صحبت گل شد نصیب من
در خارزار دغـــــدغـــــــــه هـــــای نداری ام...
در مصراع نخست بیت پنجم شاید برخی به وجود «هستم» به معنای «استم» اشکال وارد کنند و بگویند شاعر استاد می توانستند یا از «استم» استفاده نمایند و یا مثلآ مصراع را چنین بگویند:
مدیون چشمهای توام ، عفو کن مرا...
وبا خوانش مصراع دوم بیت از خود بپرسند آیا «این شرمساری» به «مدیون» بودن برمی گردد؟
و اما در مصراع اول بیت ششم شاید این سؤال پیش آید که :آیا «در خود شکفتن» می تواند«با طرز چشمهای»کسی مفهوم متبادر به ذهنی داشته باشد؟ و آیا مصراع اول با مصراع دوم در ارتباط است؟
در مصراع اول از بیت هفتم غزل شاید بشود گفت «روسری» به ضمیر محتاج است ؛ آنگونه که گفته شود:
زیر روسریت.....
اما وجه دومی که شاید اشکالش پررنگتر نمود یابد در مصراع دوم بیت بواسطه ی «دستهای جنون» است ؛ یعنی این که شاعر استاد اگر می فرمودند «دست جنون» طبع آشناتر می نمود.
در مصراع نخست بیت هشتم ارادتمند با «خیره شدن با حلاوت» نتوانستم فاز مثبتی بگیرم ؛ همان طور که در مصراع دوم بیت با «بشود» رسیدن به این فاز غیر ممکن بود.استاد به اجبار وزن ،«شود» را «بشود» آورده اند و خواسته اند از کاربرد «این» دیگری اجتناب ورزند وگر نه به راحتی می توانستند بگویند:
هر بار بیشتر شود این بیقراری ام....
و اما در مصراع دوم بیت نهم به نظر ارادتمند «سالهای دور» بیشتر از «سالهای دیر» با طبع سازگاری دارد....
بیت دهم از بهترین بیتهای غزل است که در آن «حسن مقطع» به تمام و کمال رعایت شده است.
برای حضرت استاد صفادل بهترین ها را آرزومندم.
خدابخش صفادل
1397/1/7 در ساعت : 22:48:16
درود وسپاس
من بر این باورم شعری که سروده و پخش گردید،دیگر از شاعر نیست. ازمخاطب و خواننده شعر است. مخاطب و خواننده شعر حق دارد هرخوانشی که می خواهد داشته باشد. لذا از نقد و نظر جناب خوش عمل سپاسگزاری می کنم. بسیار استفاده کردم و آموختم.باز هم سپاس!
حنظله ربانی
1397/1/5 در ساعت : 11:4:5
درود بر شما استاد عزیز
مثل همیشه دلچسب
ممنونم
خلیل ذکاوت
1397/1/5 در ساعت : 10:55:14
سلام استاد
بسیار تر و تازه و پرطراوت است این غزل.
درود و دست مریزاد.
سال تان هم نو باشد ان شاءاله.
خدابخش صفادل
1397/1/7 در ساعت : 22:54:25
درود و سپاس
من بر این باورم شعری که سروده و پخش گردید،دیگر از شاعر نیست،مخاطب و خواننده شعر حق دارد هر خوانشی که دوست دارد داشته باشد،لذا ازنقد و نظر جناب خوش عمل بسیار سپاسگزارم و بسیار آموختم. باز هم سپاس!
بازدید امروز : 8,145 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,172,456
logo-samandehi