ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بی تو-به حضرت زینب(س)


بی تو



عبور از خطوط مرزی هم



دردی از من دوا نمی کند و



تغییر ناگزیر شط العرب



حدود دلتنگی ام را به مخاطره نمی اندازد



وقتی فکر می کنم ستاره های آسمان رنگ باخته اند



تمام روز



ابرهای گرسنه  میان چشم هایم پرسه می زنندو



سوز پاییزی در روسری ام می وزد



به بی هودگی روزهای تاریخ  می گذرم...



چه فرقی می کند



 چند قدم تا گودال سرخ میان چشمهایت فاصله دارم



بلند می شوم



به پای زنانگی ات



زمان میان انگشتانم به خواب می رودو



رودهای مقدس



 از چشم هایم آویزانند،



آن زمان که مهر مادرت



خون بهای برادرت می شود



فرات



با پیراهن سرخ و سیاهش



هفت بار طواف می کند لب های عباس را



 حلقه های سبز برنیزه ها قرآن می خوانندو



اشباح فرشته ها



 میان اندام تاریک نخل هامی وزند



 زمین کربلا با کرانه های سوخته اش



 ابعاد مرا از هم جدا می کنند!



هنوز هم شگفت انگیزترین اندوه جهانی



ای زن



زینت زخم های پدر



با داغ هایی که از چشم هایت سرازیر نمی شوند ،



من حق دارم اعتماد نکنم به عدالت تاریخ!



وقتی میان صحرا به راه می افتدو



 با دم سیاه عقربی اش



نه می کشدو



 نه کشته می شود 


کلمات کلیدی این مطلب :  بی ، تو-به ، حضرت ، زینب(س) ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/8/25 در ساعت : 22:1:4   |  تعداد مشاهده این شعر :  972


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید حسن رستگار
1390/8/27 در ساعت : 22:42:51
سلام ودرود

زیباست دست مریزاد

بر قرار و بر مدار
یا علی
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/8/26 در ساعت : 21:12:47
سلام و عرض ارادت
زیبایی و شور انگیزی ویژه ای در سرتاسر شعرهایتان نمودار است وبه آن شیرینی و دلنشینی ویژه ای می بخشد
سبد شعرتان همیشه پر باد
بازدید امروز : 26,191 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,190,502
logo-samandehi