ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قلب قرآن
آسمان دلش گرفته ز غم
کاروان بی قرارِ  باران است
گریه ها جایِ ابر می بارند
آب تنها علاجِ طفلان است
 
 
دشمنان راهِ آب را بستند
غنچه ها از عطش پریشانند
تا کمی دردشان سبک ‌گردد
همه امن یجیب میخوانند

 
تک سواری که ساقیِ حرم است
عازمِ کار زارِ میدان شد
محشری کرد و کوفیان گفتند
دستِ حق آمده ست و طوفان شد

 
لَعَنَ للّهُ امَّةً قَتَلَتْ ...
تیرِ اوّل به مشکِ مهمان خورد
نانجیبی دگر خدنگی زد ....
تیرِ دوّم به قلبِ قرآن خورد
 
 
ناگهان ... بانگِ یا اخا آمد
شهِ دین را غمین و نالان کرد
رفت تا علقمه سپس برگشت...
خیمه ای را کشید و ویران کرد
 
 
عَملش یک پیامِ گویا داشت
که من و تیغ و حنجر و سختی
زینب و کودکان و تنهایی ...
و تو و آسمان و خوش بختی



السلام علیک یا ساقی العطاشی
 
 
مهران ساغری
کلمات کلیدی این مطلب :  ساقی ، اخا ، مهران ساغری ، تک سوار ، تیغ ، حنجر ، لعن الله امه قتلت ،

موضوعات :  عاشورایی ،

   تاریخ ارسال  :   1396/8/17 در ساعت : 10:24:32   |  تعداد مشاهده این شعر :  574


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید روح الله باقری
1396/8/17 در ساعت : 16:12:28
احسنت ، دست مریزاد ، اجرتون با ساقی العطاشا. ان شاالله به همین زودی از شاهراه مهران ، ساغر عشق حسینی را سر بکشید
مهران ساغری
1396/9/5 در ساعت : 11:18:1
تشکر از عنایت شما
ان شالله
بازدید امروز : 13,814 | بازدید دیروز : 19,150 | بازدید کل : 124,288,704
logo-samandehi