تصنيف و ترانه و غزل مي سازي
از بوته ي خرزهره عسل مي سازي
معماري تو حرف ندارد اي عشق
از مقبره اي تاج محل مي سازي
***
آهسته کنار پنجره می آیی
در کوچه ی خلوتی مرا می پایی
چشمم به لب پنجره ها می افتد
از دور شبیه شمعدانیهایي
****
مبهوت سخنهای ظریفم کردی
مهمان غزلهای لطیفم کردی
هم قافیهای نداشتم اما تو
در آخر هر بیت ردیفم کردی
****
در عمق دلم دلهره اي افتاده
انگار به جانم خوره اي افتاده
در جاذبه ي عشق تو همواره دلم
سيبي است كه از سرسره اي افتاده
****
تق تق تتتق تتق تتق تق آمد
در تابلوي سبز معرٌق آمد
در خواب زمستاني من باز بهار
با دامني از كاج مطبٌق آمد
کلمات کلیدی این مطلب :
رباعي ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:4:3
| تعداد مشاهده این شعر :
764
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.