ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



«دل زمین تنگ است»
 
 
«دل زمين تنگ است»
 
نگاه مي كني آقا به صحن و ايوان ها 
چگونه پر شده از اين همه پريشان ها 
 
نگاه مي كني آقا چگونه منتظرند 
دعاي روي لبت را هنوز باران ها 
 
صداي زمزمه ي خيل دردمندان است 
به گوش مي رسد اين گونه از شبستان ها 
 
به آستان تو يك عمر چشم دوخته اند 
به اين اميد كه جاري شوند درمان ها 
 
نمانده در همه ي دشت هيچ آهويي 
از آهوان تو آقا پر است زندان ها 
 
هزار دلهره در جان مردم افتاده است 
به باد رفته در اين شهر، پاك ايمان ها 
 
برادران همه انگار ناتني شده اند 
شديم سخت پراكنده چون خراسان ها
 
براي شيهه ي رخشي دل زمين تنگ است 
چه سال ها كه تهي مانده است ميدان ها 
 
چه سنگ ها به سر آسمان نكوبيدند! 
شكسته در دهن آفتاب دندان ها 
 
تمام سال در اين جا كسي نمي خندد!
نمي دهند اماني به ما زمستان ها 
 
كجاست خنده ي مادر بزرگ قصه ي ما 
كه گل كنند در ايوان دوباره گلدان ها ...
 
گذشته نام تو از مرز توس و نيشابور 
رسيده اين خبر امروز تا به كرمان ها! 
کلمات کلیدی این مطلب :  صحن،ایوان،آهو،توس،نیشابور ،

موضوعات :  اجتماعی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1396/5/12 در ساعت : 21:39:15   |  تعداد مشاهده این شعر :  794


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  سید علوی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام و ارادت استا با صفای خراسان ....درود بر ذوق پویای شما لذت بردیم .همین غزل در کرمان برگزیده شده بود استاد ؟
سید محمدرضا لاهیجی
1396/5/16 در ساعت : 13:27:8
سلام و درود بر شما استاد گرانقدر ، عالی ست قربان
مهدی محمدطاهری
1396/5/13 در ساعت : 11:10:8
به لطف، دست بگردان به کاسه های غریب
نواله ای به حوالت رسان به حیوان ها

غریب حادثه ها آن که نامش انسان است؛
به خنده ات صلتی ده بر این چراغان ها
بازدید امروز : 27,105 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,191,416
logo-samandehi