دوران عشق و عاشقی از ما گذشته است
تاریخ مصرف ِ دِل ِ رسوا گذشته است
بس می شود طناب برای تمام شهر...
یعنی که آب از سر دنیا گذشته است
فردا جهنمی است که از شامگاه قبل ...
تصویرش از مخیله ، یکجا گذشته است
دیوارهای سست دِل ِ کج مدارها...
از مرزهای امن ِ ثریا گذشته است
آدم نشسته گوشه ی دنج ِ ملال خود ...
انگار از تصاحب ِ حوا گذشته است
بر روی شوره زار غزل ، رد تازه نیست
مجنون دوباره یکه و تنها گذشته است
شاعر شکسته است قلم را و مدتیست ...
از خیر پروراندن ِ رویا گذشته است
آینده نیز از تو چه پنهان سیاه تر...
از لابه لای دست مبادا گذاشته است
سید مهدی نژادهاشمی
http://dealtang.blogfa.com/
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/7/29 در ساعت : 21:37:31
| تعداد مشاهده این شعر :
1964
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.