ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



همراه با مولا
همراه با مولا
 
روز عاشورا  اگر بر سینه و سرمی زنی
یا دم از عدل علی وعشق حیدر می زنی 
هیچ می دانی اگر گفتی به من چه روز رای
مرتدی ان لحظه و برسیم اخر می زنی
---
باهمین یک رای شاید خیرها را  شر کنی
وضع کشور بد شده با کار خود بدتر کنی
دزد را از گردنه با صد سلام و صلوات
باورش سخت است ،اما راهی دفتر کنی
صنعت ما دست دشمن ها  بیفتد بازهم
دامن پاک خودت را باخیانت تر کنی
حرفهای صدتا یک غاز دروغ و کینه را
چون نداری چاره یک دور دگر باور کنی
اجنبی درخاک تو می نوشد ومی دوشد ت
تو میان غصه خاک غم فقط برسرکنی
موقع رفتن که وقت پرسش وپاسخ شود  
گنگ ولالی گر چه می خواهی که یاحیدر کنی
جز نکیر و منکر انجا  هیچ کس اماده نیست
با ید از ان لحظه با ان دو زمان را سر کنی
نام پاک چارده معصوم درذهن تو نیست
وقت هم اصلا نداری تا مگر از برکنی
چشم می گردانی اما ازسوار سبز پوش
نیست اثاری و  باید مرگ را  باور  کنی
جان کشیده می شود ازشصت پاهایت برون
درد چون جنجر ،صدا هم نیست تا محشرکنی
اشک حسرت ،در نگاهت داغ می جوشد ولی،
نیست صندوقی که رای خویش راباور کنی
پس بیا ،تا وقت داریم و زمان در رفتن است
رای خود برحق دهیم،  وکار را اخرکنی.
کلمات کلیدی این مطلب :  صتعت ،

موضوعات :  اجتماعی ، آیینی و مذهبی ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1396/2/13 در ساعت : 8:57:11   |  تعداد مشاهده این شعر :  389


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 14,432 | بازدید دیروز : 22,141 | بازدید کل : 124,939,478
logo-samandehi