سلام بر شاعر محترم
از بحث محتوایی این شعر باید آغاز کرد و با همان بحث نیز سخن را به پایان برد
از بیت اول این شعر مگر با توجیه اغراق های شاعرانه گذشت و گرنه شرک کامل است البته متخصصین شعر این نوع شعر ها می توانند در خصوص این مطلب که ایا می توان باتوجیه تخیل محوری در شعر از مشکلات محتوایی ان گذشت نظر بهتری بدهند
اصولا وارد کردن حضرت علی در کار افرینش هیچ مبنای روایی و یا قرآنی ندارد وقتی که وجود مقدس پیامبر می فرمایند بنده بشری هستم مثل شما جز اینکه بر من وحی می شود
با چه استدلالی می توان گفت : که خداوند برای افرینش انسان یا علی گفت ؛ حضرات محترم می دانند یا علی ندای و منادایی است که افاده استغاثه و طلب کمک می کند و چه شرکی از این بالاتر که این مفهوم در باره ذات اقدس الهی بکار رود
بیت دوم نیز از چنین مشکلی رنج می برد اراده ی خدواند و نفس گرم علی در عرض هم قرار دارد دادار می پیچید و نفس گرم علی شیعه را تبدیل به زر کرد این تقابل پنهان در ذات دو اراده در این بیت مستتراست و می پندارم که مشکل محتوایی داشته باشد
در بیت عاشق عشق شدم گندم و سیبی خوردم ..
نیز مشکل محتوایی وجود دارد در حقیقت انچه که باعث شدحضرت ادم از میوه ی ممنوعه میل کند عقل بود نه عشق
در حقیقت شیطان با به کار گرفتن عقل جزء نگر انسان وی را فریب داد و اگر بخواهیم از عقل عدول کنیم باید گفت هوس علت سر پیچی از فرمان الهی شد و نه عشق
و اما از ضعف های زبانی نیز در شعر دیده می
شود که عجالتا به بعضی اشاره می کنم جاهایی شاعر تحت تاثیر قافیه پردازی سلاست را از دست داده است
خوار شد خار که او منتخبی دیگر کرد
انتقال مفهوم با این مصراع صورت گرفته است اما به جای "انتخاب دیگری کرد "منتخبی دیگر کرد کلام را دچار ضعف زبانی نموده است
یا
کار را عاقبت آن کرد که او آخر کرد
آخر کرد به جای تمام کرد نیز ضعف زبانی محسوب می شود
(کار را که کرد انکه تمام کرد )
در بیت اول نیز شاعر دوست داشته است که از "را" در مصراع دوم نیز استفاده شود تا نوعی تقابل تکرار و موازنه در بیت صورت بگیرد
اگر شاعر از این بازی لفظی می گذشت و به جای را در مصراع دوم بر می گفت مصراع سلیس تر می شد
خاک لبخند خوش از بوی علی بر سر کرد
مادری می رسد از راه که این خانه شکفت
به نظر می رسد شاعر اشاره به تولد حضرت علی در خانه ی کعبه دارد
کلام تا جای مادری می رسد از راه به خوبی پیش می رود اما عبارت "که این خانه شکفت "
در حقیقت نوزاد است که شکفته می شود که به مادر نسبت داده شده است که می توان این خبط تصویری را با توجیه مجاز به علاقه ی مادر فرزندی پذیرفت البته به سختی
به لحاظ زبانی نیز اگر "در این خانه شکفت " می بود سلاست بیشتری شکل می گرفت
آدم و سرخی سیب است که نازد به علی
یا علی گفتن او گوش فلک را کر کرد
در این بیت نیز خبط دستوری اشکاری شکل گرفته است
ادم و سرخی سیب با و عطف به یکدیگر معطوف شده اند ولی در مصراع دوم از ضمیر او استفاده شده است به نوعی تطابق بین ضمیر و مرجع ضمیر ضورت نگرفته است تبعا تطابق فعل و نهاد نیز صورت نگرفته
مگر وای مصراع اول را از نوع معیت بدانیم که انگاه باید از ضعف دیگری در این بیت سخن گفت که در این مقال نمی گنجد
قدما وقتی از و معیت استفاده می کردند که قصد نوعی ایجاز گویی و بهره گیری از قابلیت های زبانی را داشتند وقتی به جای واو به راحتی می توان با گذاشت واو معیت معنایی پیدا نمی کند
کربلایی که علی کرد بپا در یک ظهر
حادثه کربلا متعلق به امام حسین است که بدون مقدمه سازی به حضرت علی نسبت داده شده است
احتمالا شاعر به جای امام حسین به علاقه ی پدر فرزندی حضرت علی را بکار برده است اما این جابجایی نیاز به تمهید اندیشی دارد که انجام نشده است
خدای بیامرزد شهر یار بزرگ را همشهری اقای "سلیمانپور "سایت خودمان می گوید
به جز از علی که ارد پسری ابوالعجایب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
ببنید در این بیت هم به شهدای کربلا هم امام حسین و هم علی به زیبایی اشاره شده است
البته با همه ی این موارد نباید از زیبایی های این شعر نیز گذشت
ابیاتی مثل
آخر هفته سپیدست همه منتظریم
شاید این هفته خدا آینه بر منبر کرد
به تنهایی می توانند یک شعر را نجات بدهند
در پایان این نکته را خدمتشاعر محترم قلمی کنم که فض حضرت علی به این نیست که در کار افرینش باشد فضل حضرت علی به این نیست که حتی در خانه ی کعبه متولد شده باشد فضل حضرت علی بلکل به ستایش هایی از این نوع نیست
فضل علی به ان است که برای وحدت بین مسلمانان و حیات اسلام دست از نفرقه فکنی بر داشت
فضل حضرت علی به این است که در اجرای عدالت گفت حتی دست فرزندم را قطع می کنم
فضل حضرت علی به این است که اهن داغ در دست بردارش گذاشت تا سختی قیامت را به او حالی کند
فضل حضرت علی به این است که به گفته ی گرمارودی بزرگ با ن همه بزرگی در کنار تنور پیر زنی جا گرفت
و فضل علی به این است که در مراقبت از بیت المال جدی بود
و فضل علی به این بود که تقوا سیاسی را پیشه کرد و حتی از مخالفان خود اگز قابلیت داشتند تعریف کرد
جایی عثمان عفان به علی می گوید در زمان عمر هم معاویه حاکم شام بود و تو اعتراض نکردی
علی گفت : انقدر معاویه از عمر می ترسید که غلام عمر از وی نمی ترسید
این است علی و..
علی اکبر مقدم
1395/7/1 در ساعت : 22:47:13
با سلام خدمت استاد فرهیخته و گرانسنگ جناب اقای گنابادی عزیز
آموختم از محضرتان وبه پاس این آموختن دست بوسی ام را به نشانه ارادت به شما عزیز با تغییراتی تقریبا در حد بضاعتم تقدیم میکنم باز هم منتظر جراحی دلسوزانه و ادیبانه حضرتتان هستم دست بوسم و سپاسگزار
|
علی اکبر مقدم
1395/7/1 در ساعت : 22:47:15
با سلام خدمت استاد فرهیخته و گرانسنگ جناب اقای گنابادی عزیز
آموختم از محضرتان وبه پاس این آموختن دست بوسی ام را به نشانه ارادت به شما عزیز با تغییراتی تقریبا در حد بضاعتم تقدیم میکنم باز هم منتظر جراحی دلسوزانه و ادیبانه حضرتتان هستم دست بوسم و سپاسگزار
|