ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نوجوان و مالک اشتر ....
مالک اشتر ز راهی می گذشت
در غروب کوفه ی پر رمز و راز

نوجوانی با جسارت پرت کرد
سمت آن سردار فحل سرفراز

آشغالی ، شیء ناجوری ، خسی
تا بخنداند رفیقان را به ناز

یک تن از آنان که مالک را شناخت
با دلی لرزان لب از هم کرد باز

گفت:آیا مرد را نشناختی؟
گفت:نی ، نی ،کیست آن ناکوک ساز؟

گفت:سردار سپاه مسلمین
مالک اشتر ، یل دشمن گداز

هست آن مرد و تواش نشناختی
کز حقیقت روی کردی بر مجاز

نوجوان تا نام مالک را شنید
لرزلرزان در فرود و در فراز

رفت از وی معذرت خواهی کند
یافتش در مسجدی با اعتزاز

دید مالک را که در عین خضوع
هست با محبوب در رازو نیاز

صبر کرد و روی پایش اوفتاد
چون که پایان یافت مالک رانماز

نوجوان چون طفل مادر مرده ای
ضجّه می زد معذرت می خواست باز

گفت با او فارِسِ میدان دین
مالک اشتر به خوبان همتراز

کهنه سربازی که در هر جنگ بود
پرچم اسلام از او در اهتزاز:

غم مخور،برخیز و نزد چون منی
چون که دشمن نیستی خود را مباز

من هماندم کز تو کار ناپسند
سر زد ای فرزند نیک دلنواز

از صمیم جان و دل بخشیدمت
آمدم آنگه سوی مسجد به تاز

وین نماز از بهر آن بگزاشتم
تا تورا بخشد خدای چاره ساز...

نوجوان ،شرمنده تا پایان عمر
کرد از آزار مردم احتراز.

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1395/6/23 در ساعت : 10:23:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  405


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدرضا جعفری
1395/6/23 در ساعت : 12:32:49
درود استاد.................
حسین غریب
1395/6/25 در ساعت : 11:40:2
خوش عمل از مالك اشتر بگو
از همين اشعارِ نيكوتر بگو
تاكه نقل دوستان باشي همي
از علي (ع) آن ساقي كوثر بگو


بسيار دلنشين و پر محتوا
مرحبابكم
محمدمهدی عبدالهی
1395/6/23 در ساعت : 17:17:16
سلام و عرض ادب استاد عزيز
درود بر شما
مويد و منصور باشيد
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1395/6/24 در ساعت : 1:56:5
آفرین و آفرین و آفرین
حرف دارد شعرتان در هر فراز

درود و دست مریزاد ، زیبا ، شیرین و سرشار از حکمت
بازدید امروز : 6,907 | بازدید دیروز : 8,622 | بازدید کل : 123,332,038
logo-samandehi