ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



به شوق علی ابن موسی الرضا


بسم الله الرحمن الرحیم



به شوق علی ابن موسی الرضا



 



مردم! خودم دیدم خودم...در صحن گوهرشاد



یک اتفاق شاعرانه اتفاق افتاد



فریاد میزد کودکی: «آقا شفایم داد»



از دورها هم یک صدا از پنجره فولاد...



 



اینجاست آنجا که نمایشگاه اعجازست



شکر خدا همواره این دارالشفا باز است



 



در بین این دستان لبریز از تهی دستی



فرقی ندارد گوئیا عزت و یا پستی



دیدم یتیمی را که گفت از روی سرمستی:



«می دانم آقا! که خودت بابای من هستی»



 



خاموش می شد اندک اندک سوز نجوایش



خوابید آن شب را به روی پای بابایش...



 



باور کنید از او نوشتن در سخن سخت است



پرواز روح خسته از زندان تن سخت است



گفتن از او – آری – برای شعر من سخت است



شاعر شدن آسان ولی دعبل شدن سخت است



 



هرگز ندارم در سرم فکر عبایت را



بر من بزن یک لحظه لبخند رضایت را



 



از دوری گلدسته های مرقدت مُردم



در صحن گل کردم ولی در شهر پژمردم



یکبار درصحنت غذای حضرتی خوردم



یک عمر مضمون های خود را از حرم بردم



 



تنها همین شعر است مال من منال من



این شعر مال تو کبوترهات مال من



 



خاکم ولی الحمدلله خاک پای تو



یا نه، غبار گنبد و صحن و سرای تو



این بیت نذر مادرت، این هم برای تو



اصلا تمام شعرهای من فدای تو



 



روزی برای مادرت هم شعر می خوانم



فردا به دادم میرسد این شعر، می دانم



پیمان طالبی


کلمات کلیدی این مطلب :  به ، شوق ، علی ، ابن ، موسی ، الرضا ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/7/16 در ساعت : 20:21:28   |  تعداد مشاهده این شعر :  1446


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/7/17 در ساعت : 22:20:16
سلام و عرض ادب
هرچه از دل برخاست بر دل می نشیند
زیبا ، شیوا ، شور انگیز و دلنشین بود
آنجا که فرموده اید " خاکم ولی الحمدلله خاک پای تو "
به نظرم بهتر است " الحمد لله " را با کلمات دیگری جایگزین کنید
مثلا " ( خاکم ولیکن در حقیقت خاک پای تو )
یا هرچه که ذوق سرشار خودتان بسازد و بپسندد
میلاد حضرتش بر شما مبارک و اجرتان بسیار باد
سعید سلیمانپور ارومی
1390/7/17 در ساعت : 9:19:54
سلام پیمان عزیز....خواندم و لذت بردم
خدا به طبعت برکتی افزون تر بدهد.شعر سرودن برای آل الله-علیهم السلام- توفیقی است که شاعران باید شکرگزارش باشند.
سارا وفایی زاده
1390/7/17 در ساعت : 11:24:43
سلام آقای طالبی

میلاد امام رضا(ع) مبارک.


دیدم یتیمی را که گفت از روی سرمستی:

«می دانم آقا! که خودت بابای من هستی»

خاموش می شد اندک اندک سوز نجوایش

خوابید آن شب را به روی پای بابایش...

زیبا سرودید.

موفق باشید.

سید مهدی نژاد هاشمی
1390/7/16 در ساعت : 23:34:39
ممنون دوست عزیز اجرتان با صاحب شعر
شعر مناسبتی را دوست ندارم نقد و یا نظری بدم اما نمایشگاه...در نظرم در شان شعر نبود
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 5 ماه و 9 روز و 11 ساعت و 16 دقیقه و 19 ثانیه است همراه شماییم 455541379.237 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 3,228 | بازدید دیروز : 6,975 | بازدید کل : 123,422,381
logo-samandehi