جناب سلیمانپور
در سوزه پردازی و پرداخت روایت و چفت و بست آن اندر طنز شما عالی هستید فقط باید روی زبان کار کنید باید روی سلاست و روان زبان بیشتر کار شود
البته حق هم با شماست چرا که سوزه و وموضوعاتی که انتخاب می کنید همه نو و بدیعند و گاه به شکل طبیعی زبان را یارای به تصویر کشیدن این نوع سوزه و و طراحی نیست
و اما کلامم را به چند مصداق بیشتر روش می سازم
1-غصه ها را فراهم کردم
بدل انگه به نامه اش کردم
مصراع دوم انگه به جای انگاه و همچنین عبارت به نامه اش کردم سست به نظر می رسد ضعف زبانی در به نامه اش کردم مشهود به نظر می رسد
2-یا مثلا ترکیب "جفا کار من" ترکیب جالبی نیست در محور جانشینی شاید معشوق من جالب باشد اما جفا کار من بی ضعف نیست در عین حال سلام علیک خوب جا افتاده است
3-عجب از ان دماغ پرواری خوب است اما" نبرده است بو یی یاری "بوی از یاری سست به نضر می رسد کلمه یاری افاده معنای عشق و دوستی را انچه که مورد نظر شاعرست نمی کند یاری مترداف خوبی برای عشق نمی کند شاعر می خواهد بگوید نبرده است ابوی از عش و دوستی یاری را به جای عشق نشانده است که افاده نمی کند
4-بیت تضمنین شده عالی است
5-عهد می بندی و نمی پایی/ پیر سبک امریکایی این بیت خوب وسالمی است و چقدر خوب یک نامه ی عاشقانه ی طنز امیز به بدعهدی امریکا پیوند خورده است عهد قرین الزام است نسبت به مصراع بعد ان خانه اباد اینبر جام است ضعیف است
5- بیت مگر ای مه ، زیاده شعر وارد مستقیم گویی شده است فکر کنم قابل حذف نیز می باشد
6-با همه ی این موارد روایت پردازی در این شعر بسیار استادانه شکل گرفته است راویی به شکل روایت می کند که میتوان خوانش های متفاوتی از نوع و شخصیت مورد خطاب ارایه داد
شاعر این امکان را به مخاطب داده است که فهم متفاوتی از راویی و مخاطب او داشته باشد
اصولا طنز جناب سلیمانپور نیز بر همین شگرد شکل گرفته است سوژه های نو و روایت پردازی خوب .
7-مصراع های پایانی جنبه جد ان به طنز می چربد